بچه ها بیایید میخوام یه داستان باحال بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 151 بازدید | 18 پست

#داستان_کوتاه

با دخترم قایم موشک بازی می کردیم.

چشم های من رو با پارچه ای بست و خودش قایم شد.

تا ده شمرم و کورمال کورمال دنبالش گشتم.

-هی ماریا، دستهاتو بهم بکوب..این قانون بازیه!! 'من گفتم.

-ترق ..ترق

صدای دستهاش رو شنیدم.

دنبال صدا رفتم..

-ترق..ترق

صدا از داخل اتاق بود.

لبخندی زدم و دیوار اتاق را لمس کردم.

-ترق..ترق

صدا من رو سمت کمد کشوند.

در کمد رو باز کردم و بین لباس ها دنبال دخترم گشتم.

میتونستم موهاشو لمس کنم

ناکهان صدای دخترم رو از بیرون اتاق شنیدم:

-هی مامان تو نتونستی پیدام کنی!

1400/06/06

01:02

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

گیتاروگیسو

عضویت: 1399/09/17

تعداد پست: 3289

خب ادامه یعنی فقط همین بود؟

سرکاریه

..وزن شروع رژیم خودسر۷۵کیلو..وزن شروع رژیم باگروه۶۸..وزن شروع دوباره رژیم۶۵ ...هدف اول ۶۰...هدف دوم ۵۸تاریخ شروع رژیم باکالری۱۳۰۰ جمعه۹ابان۱۴۰۰... بازی تموم نمیشه تاوقتی ک برنده بشم

1400/06/06

01:06

1 نفر لایک کرده اند ...

تیتیسان

عضویت: 1399/08/02

تعداد پست: 4539

یه تیکه از فیلم کانجرینگ بود

تی تی:شکوفه غم میونِ دو تا چشمونِ قشنگت؛لونه کرده....شب توو موهای سیاهت؛خونه کرده....دوتا چشمونِ سیاهت؛مثل شب های منه....سیاهی های دو چشمت؛مثل غم های منه....سیدم.

1400/06/06

01:07

0 نفر لایک کرده اند ...