تا پیک قبلیم گفتم شوهرم قهره هنوزم قهره هرچی سر صحبت را باهاش باز میکنم بازم حرف نمی زنه سر شب می ره توی یه اتاق دیگه میخوابه هر روزم میره حموم فکر کنم تو خواب خرابکاری میکنه دیگه نمیدونم چکارکنم حالم خیلی خرابه
اآره اصلا حرفی برای گفتن نداره آخرش میگه من مقصرم باز چند روز رفتارش رو تکرار میکنه براش عادت شده بعضی وقتها فکر میکنم اون زنه من مردم همیشه الکی قهر میکنه