2777
2789
عنوان

تباه ترین استرس زندگیتون چی بوده؟

523 بازدید | 63 پست

خیال می کردم استخوانهای شقیقم قراره یه روزی تبدیل به شاخ بشن آخه برا بزغاله هامون اینطوری بود🐸

نازد به خودش خدا که حیدر دارد   دریای فضائلی سراسر دارد.

باورت میش من روز کنکورمم استرس نداشتم؟

فقط عموم رفت زیر قطار یکم تپش قلب و اینا گرفتم

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:)                                              هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم                                                                                                                           https://t.me/Hich_zh

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اصن کل زندگی من پر از استرس های تباهه =/

ما هیچ الهی همه تو ••• خوشا به بخت بلندم که در کنارِ منی♡  متاهل و متعهد💍 جانِ من است او  میشه واسه خوشبختیم یه صلوات مهمونم کنی دوستم  

خیلی تباه بودم 😂😂😂 اون اولا که ماهانه میشدم منظم نبود 

عقب میوفتاد فکر میکردم حامله ام 😂😂😂😂😂😂😂😂😂 بچه بودم خوووو

درخواست دوستی قبول نمیکنم ☺️ میتونید تو یکی از تاپیکام برام کامنت بگذارید اگه واجبه 💖اگر درباره ی جزیره ی زیبای قشم اطلاعات مفیدی دارید (رسومات ، غذاها ، رستوران ها ،اماکن تفریحی و.. ) خیلی خوشحال میشم باهام درمیون بگذارید در تاپیک جزیره قشم متشکرم ازتون💕

ترس روز اول باشگاه😐💔

یک عدد دهه هشتادیه خوشگل😌❤از کسایی که خوراکیامو بهشون تعارف میکنم و اونا هم میخورن متنفرم😑جمعیت قلب منو آمار بگیری همش❤️تویی❤️.           تو سرآغاز همه آرزو های شیرین منی😌🍯.               یه تار موش که سهله...... :)                                     فکرشم به کسی نمیدم😌.                                       آقای قاضی تا کی باید براش بمیرم و اون نبینه؟ :(       :چند بار میتونی بمیری؟تا وقتی که اون ببینه:) 

ترم یک بودم ساعت ده امتحان داشتم ده شده بود هنوز نرسیده بودم،آژانس مسیرو اشتباهی رفت بهش که گفتم اینقدر نق زد و حرف بارم کرد از بس استرس امتحانو داشتم نتونستم هیچی بگم😒حالا انگار امتحان چی بود

فقط 25 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤

بچه بودم تو اتاق تاریک خودم صدای ترسناک در میاوردم خودم میترسیدم یا فکر میکردم یه روز از خواب بیدار میشم مامان و بابام تمساح میشن منو میخورن استرس بعدی هم این بود اگه پا بزارم رو بین کاشی ها یه بلایی سرم میاد 

خیلی تباه بودم 😂😂😂 اون اولا که ماهانه میشدم منظم نبود  عقب میوفتاد فکر میکردم حامله ام 😂😂 ...

وایییییی دقیقا

نمیدونم فازم چیبود =////

یکی نبود بگه تو ک یه پسر از نزدیک ندیدی حضرت مریمی مگه حامله باشی :|

ما هیچ الهی همه تو ••• خوشا به بخت بلندم که در کنارِ منی♡  متاهل و متعهد💍 جانِ من است او  میشه واسه خوشبختیم یه صلوات مهمونم کنی دوستم  

پسرخالم نوزاد بود منم ۱۰ سالم بود گرفتم بغلم سرشو فشار دادم حس میکردم رفت تو ،، بعدش شنیدم بچه اینطوری دچار مشکل میشه ،، تا الان که ۲۴ سالمه هر کار اشتباهی میکنه یا سوتی میده حس میکنم اثر کاره منه 🤦

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792