من ۲۷ سالمه ویه پسر ۶ ساله دارم .
رابطه ام باهمسرم خوب نیست به خاطر خیانت هایی که بهم کرده من نمیتونم ببخشمش اما نمیتونم طلاق بگیرم درنتیجه فشار روحی زیادی تحمل میکنم حالا یکساله خانواده ام میدونند چه اتفاقی برام افتاده اما به جای حمایت فقط نصیحت میکنند دیگه دارم خفه میشم اشتباه کردم که مشکلم بهشون گفتم کمکی که نکردند فقط مدام نصیحت میشنوم چیکارکنم راحت بشم به خدا دیگه حوصله اشون ندارم همین یه ذره انرژی ام که دارم ازم میگیرند رابطه ام بامادرم خیلی خوبه ومادرم توهمه چیز بهم دستور میده ومن همیشه اطاعت میکنم اما دیگه خسته شدم چه جوری بهش بفهمونم میخوام مستقل باشم؟؟تحمل این زندگی کاراسونی نیست اما مادرم باکنترل های بیش ازحدش اجازه نمیده هیچ فعالیتی داشته باشم احساس میکنم منو تو این زندگی دفن کردن اجازه نمیدن نفس بکشم