کمکم کنید

دروغ نگفته

فقط بهت نگفته اون موضوع رو

شاید گفته ناراحت میشی دلت میشکنه واینا

اصلا ب روش نیار

وقتی دونفری نشستین پای صحبت موضوع رو نگو اما بهش بگو خودت میدونی ک چقدر واست ارزش میدم ودوستت دارم تو هم بخوای محبتت رو نشونم بدی من ب کارایی مثل پنهون کاری بی نظافتی و...اینا حساسم این کارا رو انجام نده بذار زندگیمون واسه هم مثل بهشت شه.ب خدا محبت کنی محبت می بینی .گیر زیادی دادن سردی میاره.زندگی قبلی گذشت آینده رو بساز

شما زن و شوهرین.مکمل هم هستین.برای هم زندونی گیر نیاوردین ک تو اسیر دست اون بشی اون اسیر دست تو.زندگی خیلی فراتر از این هاست الان نمیفهمی رفته رفته تجربه ات میره بالا.اما کاش گونه ای رفتار کنی ک بعدا نگی ای کاش اونکارو میکردم یا نمیکردم.مردها زود رام محبت میشن.دوس دارن ازشون تعریف وتمجید بشه.فقط یکمی سیاست ب خرج بده.حوصله کن

چون دوست دارم بگم از تجربه هایی ک تو این سالها بدست آوردم.خیالت راحت اون دوستت داره پس زندگیت رو کامل کن خوش باش عزیزم دنیا ارزش زهر کردن زندگی ب همو نداره.ی لحظه فکر کن خدایی نکرده نباشه.ببین چقدر ناراحت میشی.پس تا کنارته همو دوست داشته باشین

خوشبخت باشی

ازش می‌پرسیدم چرا جدا شده و... با زن قبلیشم حرف میزدم و از اونم دلیل جدایی رو می‌پرسیدم... بعد راجع به ادامه دادن به رابطه ام با اون آقا فکر میکردم...

بهتره علت جدایی رو بپرسی... حداقل از زن سابقش، ممکنه مشکل جدی بوده باشه و تو هم بعدا به دلیل همون مشکل جدی مجبور به جدایی بشی... جدایی توی عقد بهتر از جداشدن بعد ازدواج با یه بچست... اگر هم مشکل جدی نبوده باشه که خیالت راحت میشه و چیزی از دست نمیدی...

عزیز جان، سعی کن اول مطمئن بشی جایی که داری زندگیتو روش میسازی جای درستیه... بعدشم خشت اول رو کج نگذار که تا آخر، دیوار زندگیت کج میره بالا...