سلام خانوما، خوبین؟ من یک هفته پیش باهمسرم بحثم شد، اون هی کوتاه اومد، ولی من ادامه دادم، تا جایی ک بهم گفت برو خونه بابات. بحثمون سر یکی از اخلاقای باباش بود. منم تو اعصاب خوردی، زنگ زدم مامانم اومد دنبالم و اومدم خونه بابام. و تو راه زنگ زدم ب باباش و گفتم ما سر چی بحثمون شده، حالا شوهرم میگه فقط طلاق،من هم خودش و هم زندگیمو خیلی دوس دارم، اما وقتی بهش گفتم قبول نکرد، و باباشم ناراحت شده و نمیره با پسرش صحبت کنه. میگه تو همش قهر میکنی و میری خونه بابات، همون جدا شدن براتون بهتره. چیکار کنم؟ حال روحیم خیلی بده😢😢😢😢چیکار کنم کنار بیام با قضیه؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگه عاشقین .... ولی حال دلتون خوبنیست....مطمئنباشیددرگیرآدم اشتباهیشدید:)💞وقتی به قفسه سینه مامانم موقع خواب نگاه کردم تامطمئن بشم داره نفس میکشه همون موقع بود که فهمیدم چقدر از نبودنش میترسم 🍃
عزیزم چقد بچگانه عمل میکنی باز چرا به باباش زنگ زدی چرا خونه بابات میری دائما اگه زندگیتو دوست داری....شوهرت که نمیتونه باباشو تغییر بده نمیتونه دیگه....کلا تقصیر خودته ...نمیدونم شاید شوهرت خدا کنه بزنه به سرش تو را ببخشه