پارسال سر ی چیزایی بحث و قهر بین مامانم و خاله هام پیش اومد دیگ رابطه ها قطع شد .من با خاله آخری خیلی صمیمی بودیم امروز احساس کردم دلم واسش تنگ شده زنگش زدم و اونم جواب داد و حرف زدیم یکم ناراحت بود ک ما تورو تو بازار دیدیم از کنارمون رد شدی نگامون نکردی در صورتی ک من اصلا متوجه نشدم چشامم ضعیف هست عینک نمیزنم گفتم والا متوجه نشدم انگار باور نکرد
کاش زنگ نمیزدم