بچه ها من خونه خودم کیش خونه بابام شیراز چند روزیه اومدم خونه بابام شوهرم یه شب کلاااااا گوشیشو جواب نداد درحال مکالمه بود بعد بوق بعد روم خاموشش کرد هرچی زنگ زدم هرچی و.... صبحش ب خودش زحمت نداد یه زنگ بزنه من نگران بودم ظهر فرداش بش زنگ زدم تا گوشیش روشنه و حتی یه زحمت نداده چیزی به من بگه هیچی نگفتم تا اخر شب بازم خبری نشد بهش پیام دادم گفتم دیگه کاریت ندارم بزرگترت با بزرگترم حلش کنه خداحافظ هیچی نگفت تاا فرداش زنگ زد گفت من مریضم سنگ کلیه دارم حالم بد بود رفتم دکتر آزمایش و... جواب آزمایش و ایناشو فرستاد اخرشم گفت ن زنگ میزنم ن پیام میدم فقط برا تایید حرفام عکسای آزمایشم دادم واقعا مقصر منم الان؟؟؟؟ اون نباید یه خبر بده یعتی چه آخه بره بعد دوروز بیاد بگه مریضم درک کن و این چرت پرتا اینقد حالم بده فقط کارم شده گریه یه دلم میگه پاشم برم خونم هرچی تو دلمه ب این رباط عوضی بگم یه دلم میگه محل سگ بش ندم خونه بابام بمونم
کا حداقل جواب میداد میگفت حالم بده قطع میکرد
اینجوری ک نمیشه اخه... مشغول باشی و خبر ندی و..
بد بخت همش تو دستشویی بود
برو و بهش بگو نگرانش شدی و برگشتی و‌دوس نداشتی تو این موقعیت تنهاش بذاری شوهرته عزیزه مریضه گناه داره
برو خونت محل سگم بهش نده.
در ضمن بزرگترم بزرگترت چیه حتما بزرگ شدین ازدواج کردین.
خودتون مشکلاتتون حل کنید.
شلوغش نکن.چه خبره
ازش اطمینان نداری ،بی خبر برو
یا از همسایه ها خبر بگیر
اگه ازش مطمئنی بیخیال بشین خوش بگذرون
خب چرا یه پیام ندادن که شما بدونید حالشون بده از پشت تلفن که نمیشه پیش بینی کرد چی شده
مردا وقتی مریض میشن. بچه میشن
انتظار دارن مثل مامانا دورشون بچرخیم و ناز شون کنبم
یعنی دو روز دست ب گوشیش نزده از بس مریض بوده پس چه جوری در حال مکالمه بوده
انلاین نشده اصلا؟
پاشو برو خونت دوری این دعواهاروهم باخودش میاره روبرو حرف بزنی اسون ترحل میشه
خو شوهرت مریضه پاشو برو پیشش
نمیفهمم چرا شوهراتون و ول میکنیم در امان خدا هر جا بعد از ازدواج میری فقط با شوهرت همین
