سلام من داره بیست سالم میشه ولی یه مشکل خیلی بزرگ توی زندگیم دارم . تک فرزندم و با پدرومادرم زندگی میکنم ولی متاسفانه رابطم با پدرم خوب نیست خیلی بده . اینطوریه که پدرم از هیچ چیزی برای ضربه زدن بهم کم نزاشته همش تخریب شخصیت میکنه ( خودش هم کمبود داره از لحاظ احساسات ) همیشه منو جلوی مادرم و پدربزرگ و مادربزرگم خراب میکنه کارهای خاله زنکی انجام میده که بخدا بعیده از یه پدر :) بهم میگه اگر میتونستم مینداختمت بیرون بهم میگه آویزون اصلا نمیدونم چرا دارم این حرفا رو اینجا میزنم امسال پشت کنکور موندم . واقعیت به خودکشی فکر میکنم چند وقته . بهش گفتم بریم پیش روانشناس گفت تو روانی هستی من نیستم به مامانم میگه به من پول نده در حالیکه واقعا پول نیازه نمیزاره خودمم کار کنم ( و کلی کارای دیگه توی جوونی پیرم کرده ) مامانمم نه میتونه طرفداری منو بکنه نه اونو . میخوام برم بهزیستی جایی خودمو معرفی کنم یا شکایت کنم واس شکایت هم هیچ پشتوانه ای ندارم دلمم نمیخواد ازدواج کنم و یکی دیگه رو هم بدبخت کنم واقعا نمیدونم چیکار کنم
مامانم معمولا سرکاره و بابام بازنشسته شده و تو خونس اگر اتفاقی بیفته چون مامانم میره سرکار نیمتونه ک ...
پس مشکل بابات اینکه خونه اس همش به مامانت بگو بهش بگه بره سر کاری و خودشو مشغول کنه. چون الان بابات به چیزی نیست گیر بده الاتو😅ببخشید اینو میگمااا آخه بابای منم همینه.
نه عزیزم معذرت خواهی برای چی :) خیلی بهش گفتیم دیگه عادت کرده تو خونه بمونه نمیره کلا بابام ی ...
باور کن همه بابا های باز نشسته همینن. منم بابام همینه اما کنار اومدم با درس خندن خودمو مشغول کردم به مامانم میگم باهاش صحبت کنه و مواقعی هم که حرف میزنم چیزی نمیگم . و سعی میکنم بی خیال بشم. نمیزارم حرفاش روم تاثیر بد بزاره