2777
2789
عنوان

ترس کودک 5 ساله که دیگه بی تاب شده

| مشاهده متن کامل بحث + 2560 بازدید | 33 پست

عزیزم باید باهاش صحبت کنی .پسر من از مومو میترسه البته بیشتر از اطرافیان شنیده ب حدی ک ی شب انقد گریه کرد ک نفسش تنگ اومد میگفت من ازمومو میترسم .فرداش بهش گفتم پلیس مومو رودستگیر کرده .کوچکتر بود از گرگ میترسید میگفتم رو پشت بوممون ی تفنگ بزرگ هست هرکی بیاد رو میبینه میکشه .

شما اونو پیش کسی گزاشتید؟

شاید اونو ترسوندن یا چیزی دیده ترسیده

بیقرار توأم و در دل تنگم گله هاست ... آه و بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست ... مثل عکس رخ مهتاب ک افتاده در آب ،،، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست،،،

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دم غروب که میشه هول میکنه میره یه گوشه پتو میکشه رو سرش و اصلا نمیتونه ببینه من بخوام ... بهم نمیگه

حتما وحتما ازچیزی ترسیده توخونه اسپند دود کن 

صدای اذان بزاربلند پخش بشه -آیت الکرسی بهش آویزون بشه وتنهاش نزار اون موقع بغلش کن بگو من کنارتم مواظبتم 

💚عضوگروه سبز💚 وزن شروع ۶۱ ☘️۱۴۰۱/۶/۸☘️ وزن فعلی ۵۸☺️
دم غروب که میشه هول میکنه میره یه گوشه پتو میکشه رو سرش و اصلا نمیتونه ببینه من بخوام ... بهم نمیگه

خب تا جایی که ممکنه خونه رو روشن بزارید 

بغلش کنید و وقتی اون بیداره نخوابید

 اصلا لازم نیست در موردش صحبت کنید سعی کنید توی اون تایم حواسش رو با بازی یا خوراکی مورد علاقه اش پرت کنید

حتی وقتی خوابید یک چراغ رو روشن بزارید که اگه بیدار شد نترسه

عزیزم باید باهاش صحبت کنی .پسر من از مومو میترسه البته بیشتر از اطرافیان شنیده ب حدی ک ی شب انقد گری ...

از پرده های خونمون میترسه میگه چشم داره شبها از خاک میپره .. هر کار میکنم انگار تو وجودشه اروم نمیشه 

خدا دردهای تو را می بیند، او فرصت های جدیدی برای تو فراهم می کند، فرصت های بزرگ تر و بهتر از قبل …
دختر منم خیلی ترسوعه، همش میگه هیولا میاد منو میخوره،6 سالشه، شبا از پیش من تکون نمیخوره

واقعا معظلی شده ... البته من فکر میکنم تو وجودشم هست که خیلی حساسه 

خدا دردهای تو را می بیند، او فرصت های جدیدی برای تو فراهم می کند، فرصت های بزرگ تر و بهتر از قبل …
کنارم میخوابه هرچی میگم چیه جواب نمیده فقط عکس العمل داره ... حتی نمیذاره چشمامو روی هم بذارم

لازم نیست مرتب ازش بپرسی چیه

بغلش کن ببوسش باهاش بازی کن و توی بازی از کلماتی که بهش قدرت میده بکار ببره مثلا آفرین پسر شجاعم آفرین پسر قهرمانم...


سلام ۴قل بنویس بنداز گردنش بعد از یه مدت خوب ميشه 

اینکار رو انجام میدم

خدا دردهای تو را می بیند، او فرصت های جدیدی برای تو فراهم می کند، فرصت های بزرگ تر و بهتر از قبل …
از پرده های خونمون میترسه میگه چشم داره شبها از خاک میپره .. هر کار میکنم انگار تو وجودشه اروم نمیشه ...

خب پرده رو عوض کن 

یعنی چی که توی وجودش هست و حساسه؟ عیب روی بچه نزار عزیزم

کاملا طبیعیه

پسر منم اینجوری بود الان خیلی دلیر و نترس شده

پسر من از چراغ خواب میترسید و میگفت بهم اخم میکنه


صد در صد پرده رو عوض کن و به انتخاب خودش ی چیزی بخر

حتما هم تست کن که سایه ای چیزی رو پرده نیفته موقع تاریکی

واقعا معظلی شده ... البته من فکر میکنم تو وجودشم هست که خیلی حساسه 

آره دخترم خیلی حساسه، من ک میگم ازین کارتوناس، 24 ساعت پویا میبینه، موقه خواب دستامو محکم میگیره، میگه هیولا اومد نتونه منو ببره، میگم مامان من هستم، بازم میترسه

یکسال بود دختر ۴ سالم هرشب از خواب می پرید.گریه خیلی شدید همراه با ترس داشت.از تختش می ترسید از اتاقش می ترسید.الان یکماهه اذان تو خونه بلند میگیم.قبل خواب براش آیةالکرسی میخونم قرآن هم حتما بالا سرش میزارم.به طور عجیبی دیگه از خواب نپرید خداروشکر

لطفا بهم بگو واقعا در موندم ... 

پسر من ۶ سالشه از چهار سالگیش تقریبا بود که وقتی اومدیم خونه جدیدمون تمام وجودش رو ترس گرفت، اول باید علت اینکه بچه ترسیده رو پیدا کنی، برای پسر من رفتارهای ناخواسته من و همسرم بود، در حیاط دوربین نصب کردیم، تو خونه سیستم اعلام نفر، و درب خونه هم که ضدسرقت بود، تو خونه در موردش صحبت می کردیم که کی میان برای نصب و خلاصه از این صحبتا، این صحبت های ما تمام روح و روان پسرم روبه هم ریخت، طوری که حتی به تنهایی نمی رفت تو آشپزخونه آب بخوره، و حتما باید یکیمون دنبالش می رفتیم، مورد بعدی اینکه ترسش رو به روش نیاری ،سرزنشش نکنی، باهاش همراه باشی، از دستش عصبانی نشی، اطمینانش رو جلب کنی، قدم بعدی اینکه تمام فیلم هایی که جلوش نی دیدیم رو کنسل کردیم مگه یه فیلم طنز خیلی ساده که خودش دوست داشته باشه، همچینین کارتون هایی که می دونم اون لحظه حالتش عوض میشه و اون ترس میاد سراغش اونا هم ممنوع کردم، مورد بعدی جلوش هیچ حرفی که موارد بد و ترسناکی به زعم پسرم داشته باشه با همسرم جلوش نمی زنیم، قدم بعد چندتا کتاب براش خریدم در این مورد که هنیشه به خواست خودش براش می خونم و تاثیر خیلی خوبی داشته، تا الان که ۶ سالش هست موفق شدیم اتاقش رو جدا کنیم، برای جدا کردن اتاقش هم اصلا بهش سخت نگرفتیم، یعنی گاهی اوقات به باباش میگه شما در اتاق خودتون بخوابید تا من شما رو ببینم ولی همینکه تو اتاقش  می‌خوابه یه قدم خیلی بزرگه برای ما، قبل از جدا کردنش اتاقش رو به سلیقه خودش جیدیم، براش سرویس خواب با تصاویر خوبی سفارش دادم که خیلی دوسش داره، یه جورایی آرام بخشه،هر چند هنوز هم گاهی اون ترسه میاد سراغش ولی خوب خیلی خوشحالم خیلی از مسیر راه رو رفتیم

آره دخترم خیلی حساسه، من ک میگم ازین کارتوناس، 24 ساعت پویا میبینه، موقه خواب دستامو محکم میگیره، می ...

بخدا عزیزم از بس کارتون ها وحشتناک شده اخه این آرمن و نیکو با شمشیر نورانی چیه من میبینه ترسم میگیره بخدا همش برنامه های بیخود ترسناک پخش میکنن ... 

خدا دردهای تو را می بیند، او فرصت های جدیدی برای تو فراهم می کند، فرصت های بزرگ تر و بهتر از قبل …
پسر من ۶ سالشه از چهار سالگیش تقریبا بود که وقتی اومدیم خونه جدیدمون تمام وجودش رو ترس گرفت، اول بای ...

شب تو خواب بلند میشه میاد پیشم هر کار میکنم سرجاش نمیخوابه ... با اون که تونستم چند ماه جای خوابشو که  چند متر  اونطرف تر هست بندازم .  همسرم هم همراهی نمیکنه

خدا دردهای تو را می بیند، او فرصت های جدیدی برای تو فراهم می کند، فرصت های بزرگ تر و بهتر از قبل …
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792