شوهر من عشقه عشق ده سال اختاف سنی داریم خیلی دوسش دارم خیلی دوسم داره بابا همه چیو بش میگم میگم عشقم همه چی خوب میش خیلی بام روراسته منم باش روراستم مامانم میگ چرا باش رو راستی
شوهرم میگ باید کاری کنم ک مامانت حسرت زندیگتو بخوره اخ فامیلای بابا و مامانم با ازدواج ما مخالف بود میگ ماری میکنم ک فامیلات دهن باز بمونن
بهدا ماما حسودی شوهرم میکنه ک انقدر دوسم داره