خیلی پسر پررویی بودخوشگلم بود واس همین حس میکردم دورش خیلی پره برا همون بهش دل نبستم و همون دوست معمولی موندیم هیچوقت و سوال مسخره تاحالا رل داشتی رو ازش نپرسیدم😐😂شب شدش دوستم خونمون بود دوست نبود که دیگه خواهر بودش همش خونمون پلاس بود😂یهویی پسره بعد سالنش اومد دانشجو بود وبا دوستش خونه داشتن دوستم گفتش که بیا تصویری بگیریم یکم ببینیمشون گفتم برو بابا تا همینجاشم زیادیه ما که رل نیستیم دوستیم گفت مگه دوس تصویری نمیگیره؟حالا تو خودتو نشون نده میترسی منم قبول کردم و حتی وارد کادرم نشدم تصویری گرفتیم و کلی شوخی و مسخره بازی درآوردن اونو دوستش یجوری خوشم ازش میومد ولی غرورمم داشتم گفتم من چجوری برم باپسری که اراده کنه چندتا دختر همین الا رلش میشن و بعدشم شرایطی ک داشتم و قبلا هم گفتم نتونستم واسه همچین آدمی نمیتونستم ریسک کنم شاید باورتون نشه اون شب از ساعت ۷عصر تا ۳شب تو تصویری بودیم😐😫
من که فک درد گرفته بودم بعدشم همش میگفت چرا خودتو نشون نمیدی منم اصلا محل نمیدادم گفتم بعدا میبینی حالا حتی شاممونم همون موقع ها خوردیم و فقط بهش نگاه میکردم دوستم بهش گفت خوشم ازت میاد اونم خندید گفت ولی من خوشم از الی میاد نمیدونم چرا هنوزم ندیدمش ولی حس خوبی بهش دارم ۳روز گذشت و گفت حالا که نمیای توگوشی ببینمت و میترسی عکس نشون بدی حداقل بیا بیرونی جایی رد شو ببینمت یهو من از دهنم پرید گفتم فردا خوبه؟
اونم از خدا خواسته گفت شمارتو بده تا خبر بدیم به هم وای خدا حالا چیکا کنم سه ساعت قران و قسم شمارمو به کسی ندی😂اونم گفت ن بابا زنگم نمیزنمت وقتایی که خودت بخای میزنگم ما که دوستیم خب گفتم باشه و شمارمو دادم و گفتم فردا خبر میدمت سه شب که دوستم خوابید نشستم دعوا کردن که چرا باهاش خندیدی😐😂یه دوست معمولی بودما همون که ازپسرا خوشش نمیومد ولی هیچوقت نزاشتم بفهمه خوشم میاد ازش😂