نمیزاشت بریم اردومدرسه
میگفت مامانتونم ببرین
واای یادم ننداز .... نامزد بودم باید قبل ساعت ۱۰ خونه میبودم انگار قبل ۱۰ نمیشد ...... 😐
شوهرم اهل محدویت نیس هیچ محدودیتی ندارم
غیر منطقی ترینش این بود ک ب علت علاقه زیاد و‌حساسیت و .. نذاشتن برم دانشگاه چون راه دور بود من درکشون کردم و ب خواستشون اهمیت دادم ولی اونادرکم نکردن
اجازه ی تحصیل دور از خونه رو نداشتم
مثلا نمونه دولتی یا تیز هوشان شهر دیگه ای بود که بیست دقیقخ فاصله داشت اجازه نمیدادن برم خوابگاه 😶
تا قبل از نهار حق نداشتم بستنی بخورم 😕
اینک ۲سال پیش تا ساعت۱۱سرکاربودم ساعت۱۱ونیم شب میرسیدم خونه
بعدوواس بیرون رفتنای عادی اگ تاساعت۱۱...۱۱ونیم باشه‌گیرمیدن😐
مجردم.
محدودیت خاصی ندارم.اووووووم شاید همین که‌اجازه نمیدن خونه جدا بگیرم.
محدودیت ندارم ولی تا دلت بخواد فضول‌دارم
خونه دوستام نمیتونم برم....تنها نمیتونم جایی برم☺نمیزارن کار کنم☺بازم بگم؟
هیجی.البته منم توقع خاصی نداشتما.مثلا بخوام با دوستام برم مسافرت یا نمیدونم دوست پسر و این چیزا
هیچ محدودیتی تا به الان نداشتم.
البته رفتار خودم باعثش بوده...
نباید با پسرای هم سن و سالم راحت و خودمونی باشم
دانشگاه شهر دیگه نذاشتن برم😐
هیچ محدودیتی نداشتم اما از جهت ازدواج خیلی سختگیری می‌کردن
