بهم گفت اینقدر دروغ نگو

یه نامزد دارم به اسم رضا. امروز به مامانش زنگ زدم گفتم من امسال کنکور دارم و خوده رضا هم خیلی مبخواد من پزشکی قبول شم ولی همش اذیتم میکنه واسه چیزای الکی گیر میده و گاهی غصم میده .این باعث میشه فشارهای روحی نزاره من درس بخونم خب مگه من چقدر تحمل دارم.    مادرشوهرمم با پرویی گفت ببین اینقدر دردغ و اتفاقا اون همیشه از تو میگه که دوست داره جای خوبی قبول شی.

واقعا داره دورویی میکنه رضا بنظرم. خیلی اعصابم خورده بقیه حرفاشم یه جوری خواست کوچیکم کنه.

بنظرتون الکی دلگیرم؟ تورو خدا فقط نبینید و هیچی نگید فقط یه نه یا اره بگید برای تسکینم