خیلی خیلی میترسم تو دوره های مختلف از اتفاقات مختلف میترسم
نمیتونم بگم چی
ولی مثلا یه اتفاقی تو خونمون افتاده
همش مث چی میترسم دوباره بیفته
حتی تقریبا میدونم که دیگه شاید هیچ وقت اون اتفاق نیفته ولی بازم میترسم
بد جوری
کلا خیلی بچه ترس و استرسی شدم
اوایل کم بود البته برا همه اوایلش کمه
بعد که دیگه زیادی خودمو درگیر اون موضوع کردم انقد بزرگ شده که دارم دیوونه میشم
شاید هم خیلی مسعله بزرگی نباشه
و من خیلی میترسم
اصلا زندگی نمیکنم
همش ترس و استرس
دوست دارم از دوران جوونیم استفاده بکنم و لذت ببرم ولی همش درگیر ترس و استرسم
توروخدا بهم بگید چی کار کنم چه راهکاری دارید خودتون چی کار میکنید تا آروم شید
هر کاری میکنم خودمو دلداری میدم جمله های مثبت و آرام بخش میخونم ولی فقط برای یکی دو ساعت حالم خوبه
صبح به محض این که چشمامو باز میکنم به اون اتفاق فکر میکنم و همش استرس و ترس که امروز همون اتفاق دوباره بیفته
یه دوره خیلی خیلی کوتاهی به خدا توکل کردم بهش سپردم همه چی رو ولی برای چند روز بود حس خیلی خیلی خوبی داشتم اون موقع
ولی الان هر کاری میکنم نمیتونم مث اون موقع توکل کنم
بهم بگید برا خودتون چی کار میکنید این موقع ها