با هیچی جهیزیه هم نداشتم پدرو مادرم تو نامزدی من جدا شدن همونحوری شوورم منو برد و رفتیم مشهد اومدیم تنها وسایل واجب خونرو خرید واسم الان بعد ۱۰ سال هم خونم تکمیله هم دوتا پسر دادم خداروشکر تا سیسمونیمو شوهرم گرف.. اما الان خونه پدرم پایینش میشینم اجاره نمیدم عوضس شوهرمم میگه بریم از اینجا اما خواهرم کوچیکه موندم فعلا..
توی یه اتاق ۱۵متری خونه ی مادر شوهر ...و یه زمین که با برادرشوهرم شریک بودیم .و یه موتور که وسیله ی نقلیمون بود ...بعد سیزده سال الان یه مغازه با وسایلش .یه خونه در شهرستان که قیمت انچنانی نداره ..یه زمین.و یه پراید .به نظرتون پیشرفت کردیم ...البته اون زمون که گفتم زمین با شراکت برادرشوهرم رو فروختیم و وسایل کار همسرم رو خریدیم
امروز ۴۰۴/۶/۸ .و من در خسته ترین حالت ممکن ارزوهام و خواسته هام پر کشیدن و دست نیافتنی شدن به چشمم مرگ ارزوهامو دارم میبینم .امیدوارم مشکلاتم تموم بشه و متن امضام تغییر کنه ❤️خدایا شکرت الهی همه به خواسته هاشون برسن امضام تغییر کرد امروز ۴۰۴/۷/۲۹به ارزوم رسیدم .🥹.قربون عظمت و بزرگیت خدا خیلی دوست دارم 🥰این حال خوب نصیب همههههه الهی آمین😇
در یک طبقه از ساختمان منزل والدین همسرم شروع کردیم، چند ماه بعد از ازدواج ماشین خریدیم و یک سال و نیم بعد خونه
بعد از اون بیشتر درآمدمون خرج سفر و تفریحاتمون شد.
در مجموع حدود ۵ ساله که ازدواج کردیم
گفت دانایی که گرگی خیره سر/هست پنهان در نهاد هربشر/ هر که گرگش را دراندازد به خاک/رفته رفته می شود انسان پاک/هرکه با گرگش مدارا می کند/خلق و خوی گرگ پیدا می کند/هر که از گرگش خورد دائم شکست/گرچه انسان می نماید، گرگ هست
خونه داشت همسرم اما با وام پسکنو اینا گرفته بود و کلا خالی شده بود سال ۹۲اینا بودش وام ازدواج دوتامون شد ۶تومن ک دادیم مستاجر بلند بشه همه خرجاام با همسرم بودش از نشونه گذاری بگیر تا عروسی و بقیه چیزا.جهازو کامل پدرم داد همین عروسی کردیم همسرم شغلشو عوض کرد و رسما بی پول بودیم من کار میکردم میشد خرج خونه ماشین داشتیم اما فروختیم و ی باری گرفتیم ک همسرم باهاش بار میبرد لیسانس حسابداریم بود قبلا تو شمال تو ی شرکت عالی کار میکرد اما خونمون کرج بودو دیگه از اون شرکت اومد بیرون.خلاصه ۲سال طول کشید تا شناخته شد تو کارش از حدود سال ۹۵ ۹۶وضعمون خوب شد دوتا خونه خوب تو جای خوب دوتا ماشین زمین پس انداز طلا....
بهت فکر میکنم هرروز،ازت دل میکنم هربار،ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار.🖤فقط کارم شده گریه،همش دلتنگ و افسردم، یجوری تو خودم میرم خودم فکر میکنم مردم.یه گوشه بی تو میشینم، یه گوشه ماتو مبهوتم،یه روزی زیرو میشم یه بمب از جنس باروتم.