باورم نمیشه اسم کاربریمو ساسا جون میخونید!!!!!!!!!!!!!!!چرا اخه! عزیزان سَه سَه جون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ترجیععععع میدهم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل!!!!!!! ترجیع میدم ترجیح و ترجیع بنویسم دوست عزیز مگر نه اندازه یه ترجیح سواد دارم😂😂😂😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
لطفا برای شادی روح مادربزرگ مهربونم صلوات بفرستید،۱۴۰۰/۶/۱۸رفتش پیش خدا.فقر چیزی را نداشتن است اما آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست،فقر گرسنگی نیست،فقر همان گرد و خاکی است که بر کتاب های به فروش نرفته کتاب فروشی می نشیند،فقر پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته می شود،فقر شب را بی غذا سر کردن نیست،فقر روز را بدون اندیشه به سر بردن است دوستان من قبلا خواننده خاموش بودم😅 هر کسی یه نظری داره پس بیاید به نظرات هم احترام بزاریم،باتچکر🌹دلگیرم از جماعت نی نی سایتی👩🦯👩🦯
بریت ماری چشمهایش را میبندد. کنت چشمهای بریت ماری را میبوسد. اوایل ازدواج همیشه این کار را میکرد. بریت ماری دیگر تنها نبود. چون کنت به او نیاز داشت و وقتی کسی به تو نیاز داشته باشد،دیگر تنها نیستی.
بریت ماری چشمهایش را میبندد. کنت چشمهای بریت ماری را میبوسد. اوایل ازدواج همیشه این کار را میکرد. بریت ماری دیگر تنها نبود. چون کنت به او نیاز داشت و وقتی کسی به تو نیاز داشته باشد،دیگر تنها نیستی.
فقققط و فققققط آشورو بخون آشور رمانششش عالیههه خیلللللی عالیه واقعی هم هست و پایان خوش داره کل ...
امپراطوری آشور؟
بریت ماری چشمهایش را میبندد. کنت چشمهای بریت ماری را میبوسد. اوایل ازدواج همیشه این کار را میکرد. بریت ماری دیگر تنها نبود. چون کنت به او نیاز داشت و وقتی کسی به تو نیاز داشته باشد،دیگر تنها نیستی.