2777
2789
عنوان

از بابام انتظار نداشتم😭

157 بازدید | 9 پست

بابای من خیلی خوب بود همیشه همه ی امکاناتی برام فراهم کرده و نذاشته حسرت بخورم ولی چند وقتی هست با مامانم بحث داشتن منم طرف مامانمو گرفتم و چند روز بی محلی کردم بهش چون دلم برای مامانم میسوخت.حالا با هم اشتی کردن ولی بابام ازم دلخوره.امروز صبح ک بیدار شدم هنوز تو اتاقم بودم داشت ب داداشم میگفت پسر خیلی بهتر از دختره و این حرفا.هر چیم امروز باهاش حرف زدم جوابمو نداد.😭دلم خیلی گرفت انقدر گریه کردم چشمام نمیبینه😢

مثل خنده نوزادی که غرق خواب است،   مثل بوی خانه کاهگلی پس از باران  ، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده،   مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی  ، صدای موج دریا در شب  ، بوسه‌های ناگهانی  ، چای تازه‌دم قند پهلو توی استكان کمر باریک  ، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ  ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کارت اشتباه بود تو این مواقع نباید طرف کسیو میگرفتی چون اونا زنو شوهرن اخرش با هم حل میکنن مشکلشونو

سر مامانم داد زد منم گفتم تو حق نداری سرش داد بزنی مامانم بیچاره هیچی نمیگه از اینکه صداشو بلند کنه میترسه.

مثل خنده نوزادی که غرق خواب است،   مثل بوی خانه کاهگلی پس از باران  ، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده،   مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی  ، صدای موج دریا در شب  ، بوسه‌های ناگهانی  ، چای تازه‌دم قند پهلو توی استكان کمر باریک  ، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ  ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  13 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش