من احساس می کنم جذب وظایف مادری ام نمی شم وهمش دنبال یک جور فرار یا استراحت برای خودم هستم ....نیازهای عاطفی ام هم پر نمیشه با بچه ...وکلا بجه را به چشم یک .وظیفه ومسولیت سنگین می بینم نه لذت یا دلبستگی ...بجه ام را دوست دارم ولی خیلی وقتها دوست دارم خودم هم ارضا بشم مثل تنهایی بیرون رفتن وگردش و...حتی عاشق اینم بچه ام را مامانم نگه داره .وخودم برم مسافرت وتفریح چون بی بجه بهم خیلی بیشتر خوش می گذره میشه بگید شما چه طوری لذت می برید ازبودن با بچه که همش دردسر وزحمته؟؟؟؟؟(بجه ام 15 ماهه است)
کی گفته لذت میبریم
بیا براش نمدی بخخخخخخخخخز دوسسسسستم
انگار شما هنوز بچتو قبول نکردی و ناخواسته باردار شدی
اگر عمیقا دلت بچه میخواست 100در100 الان این حسو نداشتی
بدون بچه راحتتره همه چی اما من با اینکه پسرم خیلی شیطونه اما یکبارم حس نکردم این یک مسیولیت اجباریه برام
شایدم به حد کافی از پدر بچه حمایت نمیشید؟؟؟
اگر عمیقا دلت بچه میخواست 100در100 الان این حسو نداشتی
بدون بچه راحتتره همه چی اما من با اینکه پسرم خیلی شیطونه اما یکبارم حس نکردم این یک مسیولیت اجباریه برام
شایدم به حد کافی از پدر بچه حمایت نمیشید؟؟؟
خب فک کنم همه همینطوری باشن حالا شدت و ضعف داره
منم دلم غش میره برای یه فرصت که بتونم با شوهرم تنها بریم گردش
منم دلم غش میره برای یه فرصت که بتونم با شوهرم تنها بریم گردش
اگر به این که هر لحظه داری لحظه های با اون بودن رو از دست میدی و دیگه قابل تکرار شدن نیستن دیگه این کار رو نمیکردی
یه وقتایی بده دیگران مثل مادری کسی نگه داره و خودت تنهایی بو بیرون یا هرکاری که دوست داری تنها انجام بده
بستگی به میزان شیطنت و اذیت های بچه هم داره البته
منم کسیو ندارم بچمو نگه داره از تمام فعالیت های سابقم عقب افتادم دلم هوای کوه و کافی شاپ و مسافرت و گردش دونفره رو کرده
حتی خرید تو یه خیابون بدون اینکه یه بچه تو بغلم باشه یا نق بزنه یا شوهرم نق بزنه که زود باش کمرم شکست بچه بغلمه
حتی خرید تو یه خیابون بدون اینکه یه بچه تو بغلم باشه یا نق بزنه یا شوهرم نق بزنه که زود باش کمرم شکست بچه بغلمه
ولی با همه این اوصاف عاشق بچه هام هستم
من هم عین تو هستم
البته هیچکدوم از حرف بچه ها که میگن از طرف همسر حمایت نمیشی یا بچت شیطونه و... رو قبول ندارم ،آدم یه وقتایی میخواد مال خودش باشه
البته هیچکدوم از حرف بچه ها که میگن از طرف همسر حمایت نمیشی یا بچت شیطونه و... رو قبول ندارم ،آدم یه وقتایی میخواد مال خودش باشه
منم گاهی این حس و دارم
من تا زیر یکسال بنیتا این حسو داشتم ولی الان میمیرم برای تک تک لحظه های با دخترم بودن
وقتی عکسهای قبلشو میبینم میگم کاش زمان دیر بگذره من بتونم بیشتر از این سنش لذت ببرم
وقتی عکسهای قبلشو میبینم میگم کاش زمان دیر بگذره من بتونم بیشتر از این سنش لذت ببرم
خب مامان بنیتا یکی دیگه بیار لذت ببر
نهههههههههههه فهیمه جون همین یکی برای 77 پشتم بسه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
