تا شب يكي دو ميليون خرد خرد جمع ميكنن
من شوهرمم یه بار رفته بودیم خرید برای خونه یه خانومی اومد گفت کیف پولمو دزد زده پول بده تابرم خونم یه اقاهم باهاش بود گفت شوهرم منم دلم سوخت دادم بهش بعد چن روز همونجا کارداشتیم رفتیم دیدم هنوزهستن کارشون همینه😐
يبارم ي خانوم چادري كه وقتي ميرم پياده روي ميبينم كه انقدر روشو گرفته نشسته مثلا پيرزنه باور كنيد ي بار گفتم بزار بهش ي پول بدم وقتي دستشو اورد بيرون كه پولو بگيره ديدم دستش جوونه و ناخن هاي مرتب سوهان كشيده منم ديگه بهش كمك نكردم مياد گوشه خيابون گدايي باور كن تا شب ي تومن در مياره
حدود ده سال پیش دم عابر بانک یه پسر مظلوم اومد جلو
گفت من و مامانم میخایم بریم شهرستان پول اتوبوس نداریم
ما هم احساساتی شدیم پول دادیم
بعد با ماشین دور زدیم دیدیم داره از یه نفر دیگم پول میگیره
دیگه دفعه اول و آخر شد که دلم برا اینجور آدمها بسوزه
اره من یبار منتظر شوهرم بودم دور میدون، یه خانومه میشینه همیشه اونجا، داشتم نگاش میکردم تو یه ربع ک من اونجا بودم حداقل بیست تومن بهش دادن، دقیقه ای هزار تومن هم حساب کنی میشه ساعتی شصت،روزی هشت ساعت هم بشینه فقط میشه چهارصد پونصد تومن، دو برابر حقوق یه کارمند که اونم روزی هشت ساعت کار میکنه ، اونم فقط با نشستن!!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
