خیلی اخلاقش بده خیلی بد ،هیچ جوابی هم نمیتونم بدم چون بدتر میکنه و داد و بی داد راه میندازه و آبرو ریزی میکنه و وسیله های خونه رو میشکنه ،از ترس آبروم روم نمیشه به کسی بگم ،خانوادم یه شهر دیگه هستم و فکر میکنن من در رفاه کاملم ،اینقدم مشکل دارن که دلم نمیاد ناراحتشون کنم و بگم منم این مشکلات رو دارم ،از طرفی دلم نمیخواد تو فامیل کسی بفهمه ،هیچ کس نمیدونه دردم چیه و از درون بخاطر توهین ها و تحقیراش میسوزم ،به نظرم دیوانه اس و حرف زدن باهاش معنای نداره ،همش میگه زنای مردم به فکر زندگی ان ،تو تو چه فکرای هستی ،دلم خونه از دستش ،