2777
2789
عنوان

💍♥هدیه خدا... 🙈🙊

359 بازدید | 11 پست

 نشسته بودم داشتم سفره ناهارو جمع میکردم...

حواسم بود چشات سرزمین وجودم رو رصد میکنه... حس زنانگیم  قلقلکم داد.. چیزی مثل یه غنچه ی رز محمدی تو قلبم جوونه زد... 🌹

با دلبری موهامو یه طرف شونم انداختم...لین بار.... مستقیم نگام کردی...

کوسن‌های مبل زیر سرت بود...

ازون نگاه های دلربا....

حرف چشاتو فهمیدم....

تو چشات تصویری از دخترکی زن شده، دیدم؛ با موهای تاب دار و لباسی حریر...

 دستاتو باز کردی... 

غنچه گل رز محمدیه تو قلبم شکُفت... 🌺مرواریدهای زیر لبهام با لبخندم ریختن بیرون...

چشاتو نیگا کردم...

دخترکی‌زن شده با مواج موهای رو شونه ش، داشت میخندید... 

دندوناش برق میزدن....... 

لبمو گاز گرفتم و سرمو گذاشتم رو سینه ت...جایی نزدیک قلبت....

چشامو بستم و گوش دادم..به صدای حیاتم... 

لبخند زدم....

حس کردم سرت رو بالا آوردی...

لبهات جایی میان گوشم و شونه و موهام فرود اومد... کام عمیقی از عطر تن و موهام گرفتی... ونفس کشیدی...

گفتی:" عشقم....به چی گوش میدی؟!...به مال خودت.... نمیدونی دلیل تپیدنشی....؟ نمیدونی بی‌تو میسته.....🥺؟ "

سرمو تندی بلند کردم و انگشتامو رو لبات گذاشتم....

بغض کردم:" خدا نکنه....🥺میدونی که جونم به جونت بسته‌ست...😭🥺"


حلقه های رقصان اشک رو چشای روشنم  جمع شده بودن... و با دیدن چراغونی ستاره‌های چشای درشتت،کل می‌کشیدن و میرقصیدن....


قطره ای از شعله های رقصان چشام لیز خوردن تو صورتم.... 

جایی میان موهای رو سینه ت...رو.سقف قلبت چکیدن...

قلبت آروم گرفت...چشات با چشام هم‌اغوشی کردن...


اون لبخند اغواگرتو زدی...و گفتی:"...تو.هدیه خدایی برام..🥺🙊🙈"


وباز قول وقرارهامون....برای جمعه‌ای دیگر....🥺🙊🌹💋♥💍


شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

با اجازه استارتر ، دوستان من با گوشی هستم نمیتونم میشه یه بزرگوار نی نی یار رو تو تاپیک آخرم تگ کنه ...

عزیزم میخاستم قفلش کنم من تک میکنم مهربونم

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
دوست عزیزم تگ کن لطفا مهمه منتظرم ، مرسی

چشم مهربونم... ببخشید یه تماس از اقوام شوهرم داشتم عیدو تبریک گفتن بهم اخه ساداتم

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
احساس کردم زیادی اغراق آمیز بود  و البته یکم دیگه توصیف رو ادامه میدادی کار به جاهای باریک میک ...



عزیزم...ما چهار سال از ازدواجمون گذشته....اما همچنان عاشقیم... تایپیکامو بخون متوجه میشی....ضمنا زنوشوهریم حلالیم ولی عزیزم جاهای باریکشو اینجا نمیذارم ک... گناهه... ان شاءالله عشق الهی در زندگی شمام بیش از پیش جریان پیدا کنه 🙈🙊

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
احساس کردم زیادی اغراق آمیز بود  و البته یکم دیگه توصیف رو ادامه میدادی کار به جاهای باریک میک ...


عزیزم...ما چهار سال از ازدواجمون گذشته....اما همچنان عاشقیم...و...  وقتی عشق دو طرفه باشه.. این صحنه ها تو زندگی مشترک هیچ وقت تکراری نمیشه... تازه... من فقط گوشه ای از عشق بازیهای زنوشوهری حلالمون رو مینویسم... درصورتیکه لحظه لحظه زندگیمون با عشقه... چون نمیدونی چه سختی هایی رو کشیدیم تا نفسامون با هم یکی شه... تایپیکامو بخون متوجه میشی....ضمنا زنوشوهریم حلالیم ولی عزیزم جاهای باریکشو اینجا نمیذارم ک... گناهه...

تازه...ویخاستم ک تایپیکو قفلش کنم...اخه من اینجا میام تا عاشقانه هامون با شوهرمو.ثبت کنم...البته تا حد شرعیش...ک بگم....عشق بعد از ازدواج عشق الهی هست.....و میخام تایپیکام بمونه...تا بچه هامون عاشقی کردنو ازپدرمادرشون یاد بگیرن..🙊🙈 ان شاءالله عشق الهی در زندگی شمام بیش از پیش جریان پیدا کنه 

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

قم قمیها

میلاد9090 | 57 ثانیه پیش
2791
2779
2792