والا علائمم خیلی قاطی پاتی بود
از غذا که کلا افتاده بودم
با شیر و خرما و عدسی زنده بودم ۳ ماه
از بوی پیاز و نون به شددددددت متنفر بودم طوریکه همسرم نون میگرفت دوسه ساعت تو زمستون درد وپنجره باز بود منن تو اتاق خواب حبس
ولی با اون حالم بازم خودمکارامو میکردم بیحال بودم به خاطر غذا نخوردن اما مثه بعضی باردارا که دایممیفتن از این ور به اونور نبودم جنب و جوش داشتم
پوستم به شدددددت خشک شده بود
اما پوست صورتم خیلی قشنگ شده بود موهام سرم به شدت پر و موهای بدنمخیلییییی کم