اصلا زنش نمیذاره اسمموبیاره ۴سال قطع رابطه ایم
خیلی ماجراهابوده
زن حیون گرگ نماش موقعی که من عقد کردم و دوست برادرم بود توقع داشت از آب خوردنمم باشوهرم بگم وقتی دخالتاشودیدم و فضولیاشو رابطمو صفرکردم وهمون شد که خرابکاری کنه کاری به داداشم کرد که باشوهرم نتونم برم بیرون یاکلا تنهاباشم یبار خونمون باشوهرم رفتم اتاق درجا زنش پیام داد چرااینکاروکردین داداشت بهش برخورد فلان
پرازعقده کثیفه زنش
حتی یشب تا ۳شب باشوهرم بااجازه خونوادم پیش شوهرم یجایی بودم وقتی برگشتم حیات کامل روشن بود زنش کامل نمودید بعد یهوخودشو زد به ترسیدن منم فهمیدم محلش ندادم صبحش جوری پر کرد داداشم و به منو مامانم گفت اتیشتون میزنم و دعوای شدید هه
دیشب به اصرار خونوادم پیام دادش شوهرم اما زر مفت زد دیشب تاالان قلبم مچالست توجمع بغض میکنم