من بارداری سختی داشتم و بعدشم سختتر..
الان دخترم دو ماهشه وسواس فکری گرفتم و هر دفعه دنبال یه مریضی ام تو دخترم..جدیدا وقتی میپره از خواب فکرم میره رو تشنج..نوار مغز هم گرفت دکتر ازش و معاینه کرد گفت خوبه ولی من هنوز نگرانم و میگم تشنج میکنه.دارم دیوونه میشم.همش گریه میکنم و میگم دخترم مریضه..
کی اینجوری بوده؟
چیکار کردین؟😭
عزیز دلم .
خب به جای درمان دخترت خودتو درمان کن
خوب برو دکتر درمان کن خودتو
دخترتو نبردکتر عزیزم خودت برو دکتر.تاخدای نکرده بدترنشی
چقدر بدم میاد از وسواس فکری منم ی مدت حس میکردم هک شدم ، یا ایملیم یا گوشیم وای چ روزای بدی داشتم خدا نصیب دشمن ادمم نکنع بد دردیع
عزيزم من تا سه ماهگي دخترم اينطور بودم واي چه روزاي وحشتناكي بود يعني همه ش منتظر يه بيماري يه كاستي مادرزادي و ....بودم
دو روز يه بار به دوستم كه فوق تخصص نوزاده زنگ ميزدم🤦♀️سريعتر برو دكتر عزيزم چون ميدونم چقدر طاقات فرساست
من كاري نكردم فقط دوستم دعوام كرد گفت بچه ت سالمه سالمه اگر يه بار ديگه واسه چيزاي الكي به بچه ت انگ بزني بچه تو ميبرم خودم بزرگ ميكنم(به شوخي البته)بعدش كم كم درست شدم ولي شما اگر خيلي اذيت ميشي برو دكتر
واي يادمه بچه م دستاشو تو هوا تكون ميداد ميگفتم دور از جونش تشنج كرد!شير بالا مياورد ميگفتم مشكل گوارشي داره به خدا اون روزا يادم ميفته حالم بد ميشه
منم بارداري سختي داشتم بعد از زايمانمم بچه م رفت تو دستگاه فكر ميكنم خيلي تو حالاتم تأثير داشت
دقیقا منم همینطورم..من خوب بودم یه دوبار بچه م موقع زور زدن چون رفلاکس داره رو دستم حالت سفت شدن و قفل کردن گرفت به خودش.به دکترش گفتم گفت ببر مغز و اعصاب ببینه شاید تشنجه..این دیگه رفت تو مغز من.با اینکه دکتر گفت نوار مغزش سالمه بازم تا از خواب میپره و دستاشو میبره یهو بالا میگم الان تشنج میکنه یا تو ماشین از روی سرعت گیر که رد میشه خودشو سفت میگیره و میترسه میگم الان تشنج میکنه..به خدا زخم معده گرفتم از غصه و استرس..😭😭😭
واي قشنگ دركت ميكنم ببين من يه كاري هم كردم غير از دوستم كه دكتر دخترمه ،دخترمو به يه دكتر خيلي معروف نوزادان هم نشون دادم اونم كه گفت سالمه ديگه بيخيال شدم
شمام ميخواي يه دكتر ديگه هم ببر ني ني نازتو
برات آرزوي آرامش ميكنم براي بچه تم آرزوي سلامتي و عاقبت بخيري
سلام خوبید..؟ منم دقیقا مثل شمام تا دخترم یکم رنگ پریده به نظر میاد میگم خدایی نکرده حتما یه مریضی گرفته .. همش به چیزای بد فک میکنم‌اصلا نمیتونم لذت ببرم از بودن دخترم. باهاش باز یکنم‌همش‌اعصابم‌خورده انقد به چیزای بد فک میکنم که نمیتونم‌کنترل کنم خودمو.. شما خوب شدید؟
