ما وضیت متوسط داریم با این گرونیا و بچه و...
مادر شوهرم تنهاس منبع در آمد هم داره ها اما خب هم ولخرجه هم خیالش راحته شوهر من هست..
ما یه مقدار خرجی اول هر ماه براش میریزیم و چیزی برا خودمون بخریم برا اونم میخریم بعضی خریدهارو یا باهامون خودش میاد خرید و پولشم ما حساب میکنیم ...
بعد ماه پیش مثلا خرجمون کم اومد وسیله شوهرم برا کارش گرفت پس اندازو اینا رفت دیگه گفت کمتر خرج کنیم تا سرماه بعد میرفت خونه مامانش اونم پولم کم بود نرفتم بازارو اینا دوباره شوهرم بهش پول داده دوباره برا خودمون خرید گرده واسه اونم خریده میگه نداره ...میگم بابا یه نفره اکثرا هم خونه ماست مهمونم نداره ما الان از عید تد حالا دوبار رفتیم خونه اش براشم چیزی گرفتیم بردیم چه خرجی اخه
بعد میبینم من یه وسیله خونه میخواستم بخرم شوهرم گفت سرماه بخر میبینم مادرشوهرم رفته خریده ..من با اینکه یه مقدار خرجشو بدیم موردی ندارم حتی اگه داشتیم زورم نمی اومد خب من میخوام کمتر خرج کنم بعد یهو میره پونصد اینا میده به مادرش مثلا من میخوام وایسم سرماه شه خوردنی یا لباس و وسیله بخرم. اخه چرا؟ دوباره الان پول اومده حسابش زود برا مادرش چون گفت پول ندارم اضافه هم ریخته بعد من میگم پول بریز چشم و ابرو میاد چند روز صبر کن حرصمو در اورده تازه میگه قسطتم بیا تا من بدم خب تو داری بده به من خسته شدم هی قناعت کنم این ماه و اون ماه کنم بعد بره واسه اون بخره من نمیگم اصلا نده ها ولی یه حدی داره دیگه نمیدونم چطور بهش بگم که دعوامون نشه لج کنه یا فک کنه از رو غرض میگم والا ماه پیش یه تومن خورد خورد هی داده بهش جدای از خرجیش خسته شدم دیگه