شوهر خاله مادرم هفته پیش فوت کرده یه شهر دیگه(توی روستا) هست بعد مامانم پاشو کرده توی یه کفش که من الا و بلا باید این هفته برم مراسم هفتم و فاتحه خونی
بعد دیروز عصر داشتم با دوستم که خیلی رودربایستی دارم باهاش صحبت میکردم گفتم مامانم میگه من باید برم شهرستان فاتحه خونی فردا
بعد دوستم گفت جریمه میکنن و این حرفا
بعد به مامانم گفتم مامان جریمه میکنن یه میلیون جریمه میکنن از شیراز بری یه شهر دیگه
یهو در اومد گفت چرا دعای بد میکنی کثافت گوه
بخدا همین جوری بلند و با عصبانیت گفت و من از خجالت جلو دوستم آب شدم
😔😔😔