2777
2789

سلام من حدودا 1ماهه اومدم خونه خودم اول خیلی خوب بودیم با هم 

اما الان از وقتی زیر یه سقفیم 

بخصوص این یک هفته اخیر وضعیتمون خیلی داغون شده 

اصلا نمیتونیم یه کلمه درست حسابی حرف بزنیم

هر دومون انگار حرف همو نمیفهمیم،

اون خیلی پر جنبو جوشو روحیه فوق العاده شرو شیطونی داره انگار یه پسر 2 سالس 

اما من جدیم به نسبت 

خیلی مسائل برام اهمین داره

اهل کتاب مطالععه مسائل علمیم 

اما اون نه فقط دوست داره پایتخت ببینه و کارای اونارو مدام تکرار کنه توو همه جای زندگیش ..

حس میکنم افسرده شدم این مدت 

چیکار کنم یذرهدرست شه؟خودمو خیلیییی وفق میدم با کاراش چیزی نمیگم 

شخصیتم زمین تا اسمون به خاطرش عوض کردم اما اون هیچ تکونی نمیده به خودش میگه تو ادمی هسی که ادعا داری میخوای بگی شعور داری در صورتی که اداس همش :// همش کوچیک میکنه منو همه جا جلو هرکی 

و میگه خودش سبکش درسته 

من  سرتاپا ایرادم 


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مگه جلو بقیه چطور باش رفتار میکنی؟

بعد عزیزم تو دوران نامزدی یا عقد تو متوجه شخصیت و خلق و خوی همسرت نشدی؟ندیدی که به هم نمیخورید؟

عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم  قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤
منم از ادمای جدی خوشم نمباد مثل شما 😐😐😐 یه همکار داشتم درست مثل شما ازش فاصله میگرفتم همش ببخشید ...

اره قبول دارم بعضی جاها واقعا نمیتونن اونایی که شخصیتشون متفاوته کنار بیان،اما من خیلی عوض کردم خودمو ..اونم یخورده تکون باید بده خودشو یه تنه خسته کنند  بهمدلگرمی بده رفتارش درست کنه 

مگه جلو بقیه چطور باش رفتار میکنی؟ بعد عزیزم تو دوران نامزدی یا عقد تو متوجه شخصیت و خلق و خوی همسر ...

ما دوست بودیم دوره دوستی اوایلش طوری وانمود میکرد که شخصیتا مثل خودمه،بعد از مدت طولانی دیدم کم کم داره عوض میشه،بهشم میگم میگه اولش بود دیگه ...من جون دیدممثل خودمه قبول کردم بعد از دوستیم باااز بعضی جاها مراعاتمو میکرد اما الان از وقتی با هم زندگی میکنیم براش هیچیی مهم نیس 

دوره اشنایی واس همین چیزاس دیگه

کاربری مهرناز۳۵ سابق...زمستان سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه ها شو سیر کنه، گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش تا سیر شوندزمستان تمام شد و کلاغ مرد!اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:آخی خوب شد مرد، راحت شدیم از این غذای تکراری!این است واقعیت این روزگار ما... 
مگه جلو بقیه چطور باش رفتار میکنی؟ بعد عزیزم تو دوران نامزدی یا عقد تو متوجه شخصیت و خلق و خوی همسر ...

من حواسم بهش هست دوس دارم توو جمع بهم اهمیت بده احترام بزاره،اما میگه تو جمع نمیخوام بقیه بگن چقد نچسبن ،همش چسبیدن به هم دیگه.بااینکه بهش میگم من نمیگم بیا بچسب به من احترام بزار حتی ین موضوع رو با اون یکی میکنه..خیلی دید بقیه براش مهمه که بقیه چی میگن...

اشنا شده بودم کنارم میومدم اما تا این حدشو که الان اینطوریه غیر قابل تحمله 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز