2777
2789
عنوان

خیلی محبت میکنم ولی بچه هام وابسته نیستن بهم😔

| مشاهده متن کامل بحث + 587 بازدید | 26 پست
جای نگرانی نداره ،حتما خواهرتون بیشتر از شما براش وقت میذاره یا به دلش راه میاد مخصوصا اگه خواهتون م ...

نه مجرد نیست ولی خودش و شوهرش خیلی خیلی بچه هامو دوست دارن ولی خیلی کم میبیننشون فقط پنج شنبه شبها یکی دو ساعت میبیننشون برای همین جمعه اومد برای اولین بار بردشون خونش

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

جدی میگید؟خدا کنه اینطور باشه همش میگم نکنه تو خونه بهشون خوش نمیگذره یا من مثلا تذکر میدم رفتار اشت ...

اره فردا ازش متن دقیقشو میپرسم میگم ولی دقیقا مفهومش همین بود . درباره استقلال کودک بود . اخه اونم بچه داره زیاد از این چیزا میخونه ک چجور بچه بدون هیچ عقده بار بیاد 

ولی اونم مثل تو هست 

با اینکه خاهرم خیلی ادم دست و دلبازیه ولی مثلا قانون میزاره ماهی سه تا اسباب بازی بیشتر نخرن  یا مثلا اگه برا خاسته ش گریه کنه میگه نداریم باید با ارامش بگی

فقط تو نی نی سایته که دیده میشه یه کاربر ۱۳ ساله که تو امتحان عربی فرداش مونده ، میاد تو تاپیکای خانمهای سی چهل ساله در نقش مشاوره خانواده ظاهر میشه !!!
حالا بچه خواهرم مارو دوست نداره که هیچ به باباش میگه پس مامانمو نمیزاری خونه باباش

جدی؟

بچه ها اکثرا عاشق خانواده مادری هستن

البته بچه های من خیلی بابایی هستن خصوصا بزرگه ولی خب به خانواده خودم خیلی وابسته ترن مثلا اسم عموشونو بپرسی شوهرخواهرمو میگن عموهای خودشونو نمیگن

چون بیشتر پیش شماس وکمتر اونارو میبینه اوناهمدوستش دارن طبیعیه

خود خواهرم هم همینو میگه 

میگه چون کم شده اینجوری طولانی پیش هم باشیم میگه منم چون یه روز بودن سر ظهرم خوراکی خواستن دادم غذا هم سر موقع نخوردن کاری باهاشون نداشتم کلی شیپور زدن و سر و صدا تو خونشون لاکم زدن اونجا کلا میگه آزاد بودن هر کاری خواستن کردن ب ای همین دیگه سختشون بود بیان امروز زنگ زد خودشم حالش گرفته بود گفت خوبه کم میبینمشون وگرنه وابسته میشدم سختم بود دور باشم گفت امروز از سر کار اومدم انقدر جاشون خالی بود تو خونه میخواستم گریه کنم

اره فردا ازش متن دقیقشو میپرسم میگم ولی دقیقا مفهومش همین بود . درباره استقلال کودک بود . اخه ا ...

دقیقا منم یه سری قانون داریم خودشون میدونن دعوا نمیکنم ولی سر حرفم میمونم گرچه امروز تحت تاثیر دیروز بودم هر کاری دلشون خواسته کردن هیچی نگفتم

پسر منم همینطوری هست منم گاهی دلم میگیره که به من وابسته نیست با خودم میگم الان که شیر میخوره وابسته نیست بعدا میخواد چیکار کته

گاهی اطرافیان مسخره ام میکنن میگن وا این که اصلا مامانشو تحویل نمیگیره خصوصا اگه طرف فامیل شوهرم بریم که اصلا به من نگاه نمیکنه فقط و فقط باباش

دلم خیلی شکسته با اینکه میدونم بچه کوچیکه

گاهی واقعا حوصله ندارم باهاش بازی کنم میگم اینکه منو تحویل نمیگیره چرا من وقتمو براش بذارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   vittozahra  |  58 دقیقه پیش
توسط   honye_ella  |  54 دقیقه پیش