داداشم شیراز هست و من همدان
چند وقت پیش که شیراز بودم گفت تو فکرشم بیام پیش تو خونه هم میفروشم و اونحا یه خونه میگیریم با هم زندگی میکنیم
الان که کاراش جور شده خانواده فهمیدن
زنگ زدن که مامانت رو چرا میخوای تنها بذاری
به من زنگ زدن تو هم اشتباه کردی رفتی بابات دلتنگت میشه
بابا اونا که جدا شدن چرا دست از سر ما برنمیدارن دیگه😐😐
امروز عمم زنگ زده امیدوارم اونحا زندگیتون نگیره و مجبور بشید برگردید
تو و داداشت بچه ها خوبی نیستید که جدا دارین زندگی میکنید کسی حلالتون نمیکنه
این چه خانواده ای هست
حالا مامانم اومده میگه منم میام باهاتون
چی بگم بهش🤧