سلام من خونه مادرشوهرم هستم و برای زایمانم که چند روز دیگه است قرار شد با دختر خالم که شهرستانه و قرار شد بیاد پیشم برم برای زایمان . الان به دلایلی پشیمون شدم که با دختر خالم برم و میخوام همراهم همون مادرشوهرم باشه . از طرفی هم با دختر خالم هماهنگ کرده بودم و اونم برنامه ریخته بود .الان بهش چی جوری بگم که نارحت نشه . از اون طرفم چون خونه مادرشوهرم هستم اونها هم خراب نشن که فکر کنن یه موقع مادرشوهرم اینا نارحتن از اومدن به خونشون چون واقعا خانواده همسرم گفتن هر کی بیاد قدمش رو چشم
خب بذار بیاد چی میشه حالا
مادرشوهرت مشکلی نداره بیاد؟
ب دخترخالت بگو عزیزم ممنونم که قبول کردی بیای همرام ولی دلم نمیاد از شهرستان بیای بخاطر زایمانم
اگه مهمونی میای قدمت سر چشم ولی برای زایمانم مادرشوهرم هم میتونه همرام بیاد
بگو که مادر شوهرم گفته خودم هستم و نمیخواد دختر خالتو به زحمت بندازی و...همبن حرفا دیگ
وای خیلی سخته
اون بنده خدا برنامه ریزی کرده
هر چی بگی هر چقدر مودبانه ،بازم ناراحت میشه
مادرشوهرم مشکلی نداره که بیاد .ولی خودم با دختر خالم قرار گذاشتم که بیاد الان به دلایلی پشیمون شدم و تصمیم اینه که نیاد از اون طرف هم قرار بود همسرم بره بیارتشون. نمیدونم بگم شوهرم نمیتونه بیاد دنبالتون یا ...
اخه از اون گیراست نمیدونم تا حالا با ادم اینجوری سروکار داشتی یا نه . هر چی بگم میگم نه زحمت نیست و از این حرفا .تقصیر خودمه که باهاش هماهنگ کردم خوب بود از اول فکرشو میکردم . مگه بگم دیگه الان که راهها بسته است اسم مادر شوهرمو به عنوان همراه ثبت کردم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
