2777
2789

سعی میکنم خلاصه بگم و جزئیات رو باز نکنم 

من و شوهرم همکلاس دانشگاه و فامیل دور بودیم 

من خیلی خاستگار داشتم از همون اول شوهرم تو همون ترم اول خواستگاری کرد و شدیدا عاشقم شد بطوری که کل شهر خرفشو میزدن....خلاصه از من نه و از اون اصرار بلاخره بعد از ۷ سال بهش جواب مثبت دادم

دوره نامزدی و عقد عالی بود خیلی دوسم داشت و محبت میکرد بعد عروسی باز خوب بود تا دو یا سه سال...

مشکل این بود من شاغل بودم و اون کارش تو شرکت ها ...چند وقت کار داشت چند وقت نداشت...

خلاصه رفتیم زیر خونه خودمون و بچه دار شدیم بعد از ۵ سال زندگی مشترک ...بعد از بچه شوهرم کاملا بیکار شد و کل سرمایه و زندگیمون رو توی بورس باخت...

خستگی کار ..مشکلات اقتصادی...بیکاری اون خیلی خیلی از لحاظ روحی بهم آسیب زدن ...

بطوری که هرگز دیگه دختر شاد و سرحال قبلا نشدم..

کاملا عصبی ...هر هفته دعوا...گله و ناراحتی داریم...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منصرف شدم از ازدواج

ینی همیشه اینطوریع؟بعد سالها احساسا از بین میرن؟

خیلیا میپرسن من ازدواج کردم یا نه؟من درحال حاضر مجردم، قبلا تا پای سفره عقد رفتم، روی صندلی هم نشستم حتی عاقد هم اومد تااینکه عروس و دوماد اومدن مجبور شدم پاشم.

تا اینجاش که یه زندگی معمولی بود با پستی بلندیاش

شوهر من مُرده💛💛💛این بار اولی نبود،که توی قلب من میمرد ،اون با نگاهای عجیب کفر منو درمیاورد،هرز میپرید من کشتمش،در فکر کشتن کشتمش،من اون بد لعنتی رو در عشق و نفرت کشتمش،👈شوهرم تو قلب من مرده یعنی خودم کشتمش،امیدوارم خیلی زود واقعا بمیره👉من خیلی آرزو ها داشتم ارزوی داشتن یه زندگی آروم یه خانواده خوشبخت اینکه تو خونمون باهم پشت به پشت با مشکلات روبرو بشیم.آرزوی شنیدن جمله نگران نباش تا ته دنیا باهاتم‌😔آرزوی داشتن دوتا بچه یکی دختر یکی پسر که تو خونمون همیشع صدای خندشون باشه.وقتی شوهرم از سر کار میومد باخنده بریم استقبالش .صدای خوشیمون به آسمون برسه.اما نشد....شوهرم دلش بامن نبود...وقتی من با گریه تو بغلش میگفتم عاشقم باش...اونو تو بغلش میگرفت و میگف بدون تو میمیرم تو عشق منی😢😢😢...وقتی واسه آیندمون خیالپردازی میکردم اونم تو فکر این بود چجوری میتونه اونو دیوونه خودش بکنه ....حالا من موندم و آرزوهایی که شاید دیگه نشه بهشون رسید.منم یه زن جوون با آرزوی یه زندگی معمولی............

تو تایپیک یکی به آخرم توضیح دادم چرا دعوا کردیم ...

الان اومدم خونه بابام سر یه شوخی مسخره دعوامون شد و من فوشش دادم چند روزه به طلاق فکر میکنم 

نمیدونم چی درسته چی غلط ..

شوهرم آدم درستیه ولی درکم نمیکنه نمیتونم باهاش دو تا درد و دل کنم سریع داد میزنه

تا اینجا مشکل اکثر مردم هست(بی پولی)

اگر مشکل اخلاقی ندارن ؛

بهتره پشت همو خالی نکنید و از نو شروع کنید 

روزای سخت بالاخره تموم میشن و اگر جدا بشی یه عمر حسرت خواهی خورد

منم آرزو دارم. ای خدا میشه زودی به آرزوم برسم؟با تشکر❤️
تو تایپیک یکی به آخرم توضیح دادم چرا دعوا کردیم ... الان اومدم خونه بابام سر یه شوخی مسخره دعوامون ...

عزیزم بخاطر بیکاریه

صد در صد ذهنش مشغوله نه طلاق نگیر

یکم بهش فرصت بده انشالله هم کار پیدا میشه هم زندگیتون درست میشه بچه تونم گناه داره

آخه طلاق گرفتی اولا حرف مردم آدمو اذیت می‌کنه بعدشم خواستگار های عنتر یهو یه مرد80ساله به خودش جرأت میده بیاد خواستگاری باهاش بساز

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  12 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش