خواهربزرگ وقتى مياد خونه مادرش خيلى كار ميكنه
خواهر دومى شهرستان
سومى وقتى مياد خونه مادرش عين مهمون
/يكى از اقوام ما هستن/
ديروز از قضا خونه مادرشون بودم ميدونم كه اولى مريض احواله وسومى هم همينطور
يعنى دوتاشون مريض احوالند يه كم
ولى سومى زياد كار نميكنه واولى هيچى نميگه ،من به مادرشون گفتم بزرگتر كه بيشتر مريضه،گفت خودم حيفم مياد سومى بياد كاربكنه
نميدونم چرا حس خوبى نداشتم
با اينكه اولى خيلى زحمت ميكشه
به نظر شما اولى نبايد هوشيار بشه؟