خواهرم بچش یک سال و نیمشه
هنوز شیر میخوره و پوشکیه ،خیلی هم وابسته ی مامانشو بغلیه، اصلا شرایط بچه دوم نداشتن
از صبح که فهمیده داره اشک میریزه ، اصلا حالش خوب نیست ،همین طور مامانم،خواهرم میگه من نمیخواستم و فقط های های گریه میکنه و میگه مگه میشه با جلوگیری ام حامله شد ، آخه برا بچه اولش بعد یکسال اقدام و تنبلی اونم با لتروزول و آمپول آزاد سازی حامله شد ...
حالا من ۹ ماهه اقدامم دارم خودمو میکشم هر بار دست از پا دراز تر پریود میشم ...
کلی باهاش شوخی کردم که فضاش عوض شه بهش میگم انقدر من رو بچه تمرکز کردم ، تشعشعاتش تورو گرفت آخر 🤣
من دو روز دیگه موعدمه،با اون همه اقدام، بی بی چک زدم صبح مال من منفی شد و مال خواهرم مثبت ،
خیلی خوشحالم ازین که دوباره خاله شدم کلی ذوق کردم ولی ته دلم با خودم گفتم چرا اینجوریه ؟
هر کی میخواد نمیشه هر کی نمیخوادم اینجوری 😐
دوتایی باهم بیبی چک زدیم ، اگر مال من مثبت بود الان رو ابرا بودم و همه خوشحال و اگر مال خواهرم منفی بود الان اون حالش خوب بود و انقدر اشک نمیریخت و حالش بد نبود
ولی برعکس شد کاملا ....😐😐