شوهرم عاشق دوست و رفیقاشع ادمای بدی نیستن اما خب رو مخ منن
الان اومدم شهرستان دیدن خانوادم زنگ زده میگم کجایی میگه خونه میپرسم صدای چیه میگه دوستام پی اس فور اوردن خونه بازی کنیم منم گفتم خونه ما؟گفت اره منم گفتم کاری نداری خدافز
قط کردم دیگه نه زنگ زد نه خبری هیچی واقعا حق نداشتم ناراحت بشم خونه برداشته اورده رفیقاشو از فرصت نبودن من سو استفاده کرده؟
خیالی خیلیناراحت شدم حالا اصلا خبر ندارم ازش ن زنگ زده ن پیام ن هیچ خبر خودش ناراحد شده چیکار کنم من شما بودید چکار میکردین