شوهرم سرسنگین بود منم بهش گفتم شمارو بخیر مارو ب سلامت و س چار روز شده ک نمیاد پیشم😔
دیروز بهم ی پیام داد
و امروز من بهش پیام دادم خواستم علت ناراحتیشو بدونم
اخه شوهرم توداره ناراحت باشه از موضوعی هیچی نمیگه 😭
گف ازین ناراحتم ک از اول عقد تاحالا تو این ۷ ماه هرچی شده رو همه میدونن میگه وقتی میریم بیرون همه چیزارو با جزئیات میای ب همه میگی اینکه کیو دیدیم کی شوخی کرد کی چی گف
قضیه همون اکانتم (تاپیکای قبلیم) هنوز فراموش نکرده
خیلی همهچی بهم ریختس
بغض کردم دلم میخواد جیییییغ بزنم چشمام پر اشک میشه ولی بغضمو فرو میبرم
دلم براش خیلییییی تنگ شده
برای همون شوهر چند ماه پیش همون شوهر قبل اون اکانت لعنتی😭
خب تعریف کردن روزمرگیها بین زنا متداوله من فک نمیکردم شوهرم ازین کار ناراحت بشه اصلا عقلم ب جایی قد نمیده😭
خیلی میترسم ازین اخلاقش