یه بچه دو ساله دارم تو سهر غریبیم بخاطر کرونا هم که بیشتر تایم مجبوریم خونه باشیم شوهرم در کل مرد خوبیه ولی تو ذاتش یه ادمیه که میدونه من وابستشم بیشتر ازونه وابستگیم شوهرم تا حس خطر نکنه درست نمیشه مثلا بعضی وقتا خوبه ولی بعشی وقتا خودشو بالا میگیره میدونه اینجا فقط اونو دارم مثلا شوهرم نباشه نمیتونم غذا بخورم میدونم خیلی ضعیفم همش گریه میکنم تو هفت سال زندگی هیچوقت تنهاش نذاشتم غیر یکبار که خیلی عزش دلم پر بود اونموقع بچه نداشتم بیخبر گذاشتم رفتم باورش نمیشد بعد یه هفته این مرد مغرور اومد گریه کرد که برگردم دیروزم بهش گفتم واسم بلیط بگیر برم میدونم نمیگیره فقط خاستم بگم که دارم خسته میشم از بعضی اخلاقاش
بهم بگین چجوری رفتار کنم چجوری قوی شم
الان که بدجوری باهاش قهرم مثلا شب اومد چجور رفتار کنم تو اخرین پیام که پیشم نبود بهش گفتم واسم بلیط بگیر برم دیگه نه توجه میخام نه محبت نه هیچی نه نگرانت میشم نه واست گریه میکنم
چجوری رفتار کنم