پیام رو اومدم پاک کنم دید 
جوابی هم نداد 
دوستم خستم ب هیشکی هم نمیتونم چیزی بگم اصلا ب خودش نمی گیره تا غر میزنم میگه چند روز تا عادتت مونده 
بیشتر حرصم میگیره یعنی میگه من خوبم تو عصبی هستی 
تا میومد خونه میبردمش حمام لیفش میزدم بعد ماساژش میدادم بعد چراغ خاموش میکردم بخوابه 
یبار ب من نگفته موهات قشنگه بعد ب دختر همکارش گفته خانم مو زیباااا نهایت ی معذرت خواست ازم
ارزوم شده ی جورابشو بشوره 
میخواستم خودم امروز بلیط بگیرم برم مسافرت یکم دور بشم بعد گفتم کجا برم من اخه ب اون گفتم نیا خونه