خوب بکنن حالا چی میشه والا پدر شوهر من معتاده جنسشو شوهرم میخره منم خیلی دوسش دارم و کنارش کیف میکنم چتونه شماها ی کار کوچیک برا پدر مادرش گردن حسادت داره عقده دارین انگار یا کمبود محبت و دیده شدن اح
اگه پدر خودت هم بود اینطوری میگفتی بی عرضه یا میگفتی بچشم وظیفمه
دلم برای شبای خونه روستایی مادربزرگم تنگ شده شبایی که رو لحاف و تشک یخ غلت میزدیم شبایی که با صدای قور قور قورباغه ها جیر جیر جیرکا خوابمون میبرد آخ که چه آرامشیییییی
نه عقده دارم و نه کمبود محبت والا که ندارم ولی وقتی جوونه راحت از پس کاراش برمیاد ...
حالا بکنه چی میشه تو بگو بکن ثوابش ماله من به شوهرت بگو بعد بفرست برا امواتت عزیزم یکم مهربون باش بزار خدمت کردن به پدرمادرش رو داشته باشه اه پدر ریشه خشک میکنه شاید برا ی میوه نخریدن دلش بشکنه و شوهرتو نفرین کنه اون موقعه اهش زندگی خودتو میگیره