نه پیش یک که اصلا اجباری نیست همون مهد کودک سابق هست . پیش دو که همون پیش دبسنانی خودمونه هم تا سال دیگه خدا بزرگه . هر چند اونم خیلیا نمیفرستن . ولی من به شخصه مخالفم امسال هم دخترم میره پیش دبستانی ان شا الله متولد ۹۵ هست
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
نه . چون دو تا بچه مدرسه ای دارم و در حال حاضر هم با ماسک و رعایت همه جا می برمشون . پارک یا خرید . پس مدرسه به نظر من تفاوتی نداره مثل بقیه محیط ها هست و اگر باز باشه میفرستمش .
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
من اصلا موافق اینکه بچه پیش دبستانی بره نیستم مخصوصا مجازی چون بچه ها نصفه نیمه به چیزایی یاد میگیرن بعد تو مدرسه یادگیری همونا با جزییات بیشتره که حوصله شون سر میره و تحمل نمیکنن
ولی اگه حضوری باشه خب بد نیست چون دیگه برای رعایت قوانین مدرسه و کلاس دچار مشکل نیستن
السلام علیک یا ربیع الانام و نضرةالایام سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگاران بهار۱۴۰۲
تازه اونم من میگم پول حروم کردنه طی تجربه ای که از بقیه گرفتم
بستگی به دیدگاهتون داره 🙂 من دختر دومم امسال میره پیش دبستانی و برای دختر اولم رفتنش واقعا یه فرصت عالی بود چون اولین تجربه اش در دور شدن از خونه بود با این که خیلی شور و شوق داشت ولی وقتی دو سه روز رفت متوجه شدیم اضطراب جدایی میگیره اونجا و نگران برگشتنه و با کمک معلمش در طی دو ماه این مشکلو حل کردیم . یا مثلا خجالتی بود ولی جوری شد که اخر سال یه دکلمه رو به تنهایی جلوی همه خوند توی جشن اخر سال . به نظر من پیش دبستانی تجربه منحصر به فردیه بدون هیچ درس و مشقی از یه محیط جدید تجربه کسب میکنه و سال بعدش به اون محیط اشنا شده و شروع به درس خوندن میکنه
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
چجوری اضطرابشو درست کردید؟ فک کنم شما هم بچه هاتون پشت سر همن منم پسرام ۲سال و نیم فاصلشونه
خدا حفظشون کنه . اختلاف بچه های من چهارساله . راهکارهایی که معلمش داد مثلا اوایل میگفت حالت تهوع دارم یکی دوبار از استرس بالا هم اورده بود بعد اومدیم با یه دکتر اشنا هماهنگ کردیم که بگه این موضوع به خاطر مدرسه رفتن و استرس نبوده و یه میکروب وارد معده اش شده یه جور حالت تلقین . بعدم بهش یه قرص ویتامین داد جای دارو . بعد یه مدت سرکلاس میگفت خوابم میاد معلمشون اصلا اصرار نمیکرد سر کلاس باشه میبردش توی اتاق شیرخوارگان بخوابه . میگفت خودش نیم ساعت میخوابه میاد سر کلاس میشینه . به من هم تاکید میکرد اصلا توی خونه درباره مدرسه حرف نزنم یا نگم چرا خوابیدی چرا نرفتی سر کلاس این چیزا خلاصه یه دوماهی گذشت تا دیگه راحت و عادی شد . یه کار دیگه هم که برای دخترم خیلی جواب داد این بود که یه تخته وایت برد براش خریدم اول هر ماه روش یه جدول میکشیدم مثل تقویم با روزهای هفته بعد همون اول ماه تعطیلیا رو براش برچسب میزدم اینجوری مثلا اول هفته میدونست سه تا که بره مدرسه مثلا چهارمی تعطیله دوباره پنجمی رو میره مثلا ششم و هفتم تعطیله . و هر روز که از خواب بیدار میشد یه برچسب میدادم بزنه روی اون روز و بره مدرسه . این خیلی بهش حس ارامش میداد که از قبل بدونه کدوم روزا باید بره مدرسه کدوم روزا باید خونه باشه و چند روز تا تعطیلی بعدی مونده .
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
چقدر خوب مرسی از راهنماییت عزیزم بعد اونجوری نبود بگه شما بمونی تو مدرسه یا کلاس؟
نه چنین درخواستی نداشت ولی کلا با تنها بودن مشکل داشت انگار . مثلا بعضی روزا گریه میکرد که من با سرویس نمیرم بابام منو ببره . یا توی مدرسه اون بهانه ها . انگار هم میخواست مدرسه باشه هم دلش طاقت نداشت میخواست برگرده . یه جور حس بلاتکلیفی داشت بیشتر .
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚