2777
2789

گاه باید غزلت خاک شود جان بدهد

 یار چون رای  به بی برگی آبان بدهد

 گاه در عرف خدا جای دعا هجر رسد

 مانده تا گِل بشود آدم و انسان بدهد

 گاه چشمان حریر تو شود حسرت دل 

طعنه اش را به رقیب تو چه ارزان بدهد

روزگار از دل عشاق مَکَد خون وصال 

هجر آغاز و دل پاره به زندان بدهد

یار مو برفی ما گشته محالات خدا

 دل به زندان گنه حکم چه آسان بدهد

 ای حریر دل من زلف چو برفت کَفنَم 

گر روی رای به دیوانه مسلمان بدهد؟؟؟؟

من نخواهم که کنی ترک ولی کیش دلم

حکم  بر قتل نگاه تو چه آسان بدهد 

خوش فرح  بخش گذر کرده ای از منز ل ما 

گو به مادر که ستم بر دل عصیان بدهد 

روزگاری که مَکَد خون دل تنگم را

شاید از  مرگ غزل  حکم به امکان بدهد

 من ن عابد بودِه ام ن سر سجاده  رسم

 گو خدا را که دلی چون ت  مسلمان بدهد ؟؟

19:51:43❤ ۰۰/۰۳/۰۲  حریر کاغذی....برف روی شیروانی .....تاب مژگان سپید ....‌ میدانی ماندنی باشی یا رفتی  ، خیالی بی نظیر باشی یا رویایی شیرین مثل قند در دلم آب شدی شیرینیش از آن هایی است که حتی اگر روزی نمانی باز هم خاطره میشود و لبخند، از همان هایی که خودت میدانی ،تو رفیق روزهای زرد و صورتی من بودی و هستی....میخواهم بماند به یادگار  این حبه قند آب شده در دل. حتی اگر روزی رودابه تازه ای برای دلت یافتی که شیفته ی برف هایت🤍 برق چشمانت و دنیاییت شود  ...  این را بدان دلم  همیشه برایت خواهد  تپید   در همین حوالی تا ابد #دل_یار 💛
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 16 ساعت پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز