کلاس پنجم بودم معلممون با زن داییم دوست بودن زن داییم جلوی من در مورد معلممون حرف میزد اسم کوچیکشو می گفت می گفت الهه منم با زن داییم حرف می زدم می گفتم الهه ولی به خودش فامیلی شو می گفتم
بعد یبار برگه رضایت نامه پخش کرد تو کلاس آخرش پرسید به همه برگه دادم؟ منم هول شدم وسط کلاس داد زدم نه الهه من برگه ندارم😅😂
از خون جوانان وطن لاله دمیده از ماتم سرو قدشان سرو خمیدهخفه خون گرفتیم چون خوب تفهیمیم به نام خداوند رنگین کیان