گفت مستراب رو ببند

کمبود محبت تو زندگی منو تو بوده ،دعواها رو بجای محبت دیدیم فراوون ..اما یه اصلی وجود داره که تو چقدر خودتو دوست داری ؟ایا میشینی افکار منفی و حسای بد میریزی توی خودی که اینهمه نیاز به محبت داره؟این یعنی حواست به خودت نیست ،تا برای خودت مادری نکنی ،اون بیرون منتظر توجه و محبت بقیه ای و بعد هم  تا بفهمن کمبود محبت داریم ،شروع به اذیت ما میکنن ،تو خودت کم کسی نیستی ،یه موجود زنده ی دارای هشیاریه که داره دنیا رو مشاهده میکنه احساسات و کلمات داستان زندگیت ،همه ی تو نیست ،عقل و هشیاریت بالاتره  با اون میتونی خدایی کنی  ..میدونم عرف جامعه چجوریه ولی اینو مسلم بدون که یچیزو کمتر کسی میدونه،اینکه عشق و محبت درون همه ی ادماست اما یه تعداد محدودی بهش میرسن ..اگه اون عشقو پیدا کنی از محبت و توجه کل عالم ،بینیاز میشی ..پر از هستی و زندگی میشی  ،این چیزیه که تجربه کردم و کلا رابطمم عوض شد با ادما ..اما راه داره که بتونی به درون ،وارد شی 

باید بتونی عقل و نیروی توجه رو از حس و شخصیت و جسمت ،کمی جدا کنی ،به وسیله ی مشاهده گری ،وقتی این اتفاق بیوفته  یک عشق خیلی خالصی از درونت اشکار میشه که متوجه میشی من یا هوشیاری ای که  من تو ازش ساخته شده اونجاست ..بخاطر همین میگن هر کس خودشو بشناسه ،خدا رو شناخته ،اینجا اونجاییه که روح هست ،اما نیاز به تمرین و تلاش داره ،این نوسته ی کسیه که این عشق درونش هویدا شد ،:/چنان عظیم هستی...
که تمام ِ آرزوهایم را خام کردی...
چنان روشنی...
که همه چیز را خاموش کردی...
چنان عشقت بینهایت است...
که همه چیز غرق می شود....

#سوفیا_ساناندا🦋
@sofiasananda کانال  تلگ رام