پدر شوهرم اینا همشون رفتن گشت و گذار من نشستم نگهبانی خونه رو میدم.حالا اگه من یه ساعت برم جایی با شوهرم ،میشینن نفرینم میکنن که رفت ما رو نبرد .دلم گرفته از بی عدالتی این دنیا.
چون برای امروز کلی برنامه ریزی،کزدم . پسرمو شوهرمو فرستادم باغ که دسشویی و حموم رو بشورم ، ابروهامو مرتب کنم ، دوش بگیرم ، خیاطیمو تموم کنم برم پیش مامانم که تنهاست براش ندن بپزم ولی فقط لاک زدم و نت جرخیدم و خوابیدم 😐
از زن بودن خودم الان خیلی حالم خرابه،چرا بقیه میتونن بهم زور بگن،چرا جرئت ندارم چرا میترسم از این که ول کنم برم
چرا چرا چرا
کلا الان حالم بده😐 😐😐😐
عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤