ما هم تو یه اپارتمانیم جاری و بردرشوهر
قدیما و اوایل ازدواجوکه هنوز بچه دارنشده بودم
شوهرم از سرکلر میومد اول بدو میرف بالا
قهر میکرد بالا
نهارشامواکثرا باید بالا میبودیم
رفتو اندلم تحت کنترل و نظر بود و و ...
الان هرکسی جوریدشده که تلفنیم نمیرسن احوال همو بپرسن
مثلا برادروشوهرو جاری از قبل نوروز ندیدیم
اینقد همه گرفتار زندگیای خودشون شدن که من خودم دلم برای یه دورهمیشون تنگ میشه
همه رفتارا عادتاشون عوض شده