سرصبحی خواهرم گیرداده برو حموم خودتو بشور بعد برو درساتو بخون برو نشون اینحا برو به کارات برس
بهش میگم چرا دنقد به من گیر دادی
میگه آخه بی انرژی ای برو به یه کاری برس انرژی بگیری
میگم واسه چی اینو میگی
میگه خودت سرصبحس اومدی مینالی میگی انرژی ندارم حوصلم سررقته
من گفتم داری بهم ترحم میکنی؟
میخنده میگه آره
خیلی بهم برخورد
شماها بودین چیکارمیکردین