چ کنم خسته ام ۱۳زساعت از ۶ صب تا ۷ شب سرکار پای دستگاه پرس بودم دستام همه سوخته تاول زده دمای ۱۹۰ درجه اس کلی باد داغ خورده توصورتم ، اومدم خونه آشپزی کردم ... مامانم وآجی داداشم بی خبر ۱ ساعت و نیم اومدن پیشم ینی ۸ اومدن تا ۱۰ ، شوهرم اومد دیدشون سرد برخورد کرد رفت تو اتاق دروقفل کرد بعدشم زنگ زدن بابام اومد دنبالشون رفتن تا ۱۰ چون گفتم شوهرم بیاد زود میخوابیم فردا میریم جفتمون سرکار ... بعد از اینکع رفتن کلییی منو شوهرم فحش داد و کتک زد گردنم و سرم خیلی درد میکنه میگه خانواده تو ان باید تو بکشی جور شونو کلیییی توهین کرد و فحشای زشت داد به من و خانوادم آخرشم شامشو گذاشتم جلوش خورد، بازم تحقیرم کرد منم گفتم خستم حقوق و بیمه مو دارم میخوام ازت جدا شدم بدددهنی و بی منطق مگه تقصیرمن بوده اومدن منکه گفتم برن خونشون تا تو اومدی اگه مادر خواهر خودت بودن بازم اینجوری میکردی و میگفتی بهش گفتم فردا مرخصی مییرم میرم برای کارای طلاق نمیتونم تحمل کنم این حجم فشار کاری و اعصاب خوردی و بحث و دعوای الکی بیشتر از این نمیخوام تحقیر شم 😔💔 فردا برم اقدام به جدایی کنم ؟؟
خب زیاده چون خودش میخواد و منم بهش میگم کنعرت لذت نمیبرم حرفات و کارات و فحشات یادم میاد نمیتونم باعات باشم سخته برام کم تر شده الان میریم جفتمون سرکاررر
دلیلش اینه اومده شهر من میگه مادرمن ۲۰ سال کتک خورد و زجر کشید با پدر معتادم تو اهواز زندگی کرد یبارم نرفت تهران ... حالا مامانش تا چیزی بگه باباش سویچای ماشینو برمیداره ی ساک لباس آماده ام داره که بیاد تهران پیش مامانش دوتا بچه کوچیکم میندازه جلو باباش،...😐 میگه مادرم اونهمه سختی کشید و تحمل کرد توجرا توشهرخودت پیش خانوادت باشی من آدم حسابت گردم آوردمت اینجا
دوسش داشتم الان انقد خاطرات بددد دارم تو ذهنم ازش که حسی ندارم بهش فقط فحش و کتکاری و حرفای زننده و قضاوت و مقابپیسه هاش تو ذهنمه که کل این ۱۱ماهم همین بودع
پس خوب فکر کن اگ خانوادت پشتتن راهت سوا کن در کل ما در باظن زندگی شما نیستیم خانم خودتون باید سبک سنگین کنید اینجا کسی نمیتونه برای زنوگی شما نظر و یا کمکتون کنه
خون میچکد از دیده در این کنج صبوری ..این صبر که من میکنم افشردن جان است
عزیزم من تاپیکاتو خوندم،رشته تحصیلیت چی بوده؟چطور با وجود سن کم ازدواج کردیو از اولشم شوهرت اینجوری باهات رفتار کرده؟ البته ببخشید به حساب فضولی نزاری منم هم سن توم