دیروز صبح که شوهرم سر کار بود پدرشوهرمو مادرشوهرم اومدن خونمون، ما ی زمین خریدیم تو روستا امسال میخواستیم بسازیمش که آخره هفته ها بریم ولی دیگه از بس همه چی گرون بود فعلا منصرف شدیم، البته بگم بیشتر بخاطره اینکه پدرشوهرم ماشینشو نمیده ما وسیله ببریم، بعد اومده به من میگه برو مالتو از مامانت بگیر، مامانت نمیخواد چیزی بهت بده گفتم کی تا زندس مال تقصیم میکنه که مامانم تقصیم کنه، مامانم الان بده مگه دو روز دیگه دامادا میان مامانمو نگه دارن، گفت نه آخه من بهتون خونه دادم گفتم مامانمم اول زندگی ۱۵میلیون پول داد همینجورم هر وقت لازم داشته باشیم بهمون کمک میکنه.بعدش
تا اینجا که خوب گفتی
میگفتی تو ماشینتو بده سرتو بکن تو لاکت....مردک احمق
حرفِ_تقسیم🚶🏻♀️
تا اینجا که حرف پدرشوهرت خیییلی بد بود
من حای تو بودم میگفتم من که دخترشم‌حق ندارم تو اینجور مسائل مادرم دخالت کنم چه برسه به بقیه که بخوان تعیین تکلیف کنن
به پدر شوهرت نباید هیچی میگفتی
جز
اسم کاربریت
بقیشو نگو حرف اون بد بود
ن عالی گفتی
تقسیم😁
میگفتی مگه شما تقسیم کردی ؟اول خودت تقسیم کن والا خجالتم خوب چیزیه
ای وای پدر شوهرا هم خاله زنک شدن
خوب گفتی فعلا بقیه اش رو بگو
چه پررو
اصن بهش رو نده که این حرفارو بزنه
فکر میکنه ی خونه داده کشور به نام پسرش کرده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
