برا من خیلی دخالت میکردم از بس جوابش دادم زبونش کوتاه کرد افریته
مادر شوهر من بسیار دهن لقه
برای سعادت بچه هاش و زندگی هاشون ذره ای تلاش مثبت نمیکنه فقط پی تفرقه افکنیه
و فقط دنبال عیب جویی از بقیه هس
ادمی بود یه عمر شوهرشو از خانوادش جدا کرد
الانم خودش مث سگ زوزه میکشه تا یکی کنارش باشه ولی هیچ کی خوشش نمیاد ازش
اخه من چیکارکنم بااین ادم شوهررم تک پسره ۸تا خواهرشوهرم دارم یکی از یکی بدتر
من که تصمیم گرفته و نظرش اینه که منو طلاق بده.
بدبختی اینه که طبقه بالاش زندگی میکنم شوهرمم هیجوره بام ران نمیاد ک خونمونو جداکنیم
ی بارمادرم اینااومده بودن خونمون منم براشام نگهشون داشتم فرداش رفتم پایین پیش مادرشوهرم دیدم پشتشو ب من کرده و جواب سلامم نمیده ب دختر کوچکشم گفت عروس کبرا خانوم اینقدردختر خوبیه همزمان خیاطی هم میکنه و پول درمیاره و همه ی کارای کبراخانوم رو انجام میده ماکه از عروس شانس نیاوردیم درد گوه نمیخوره هرروز مهمن میاره خونش وکلی متلک بارم کرد گفت بی عرضگی از پسرمه
شما هم یه جاهایی به بهونه دوستی فامیلی همکاری کسی بگو خدا نگذره از زنایی که به جای استفاده از زبون برای ذکر گفتن و حرفای خوب زدن باهاش به دیگران زخم زبون میزنن و دل میشکنن یکی نیست بگه خب فضول خانم سرت به زندگی خودت باشه نمیمیری که، ان‌شاءالله تو آتیش جهنم بسوزن
دارم افسرده میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
