چوب تنبیه خدا نامرئیست...نه کسی میفهمد، نه صدایی دارد...یک شبی یک جایی...وقتی از شدت بغض، نفست میگیرد...خاطرت می آید...که شبی یک جایی...باعث و بانی یک بغض شدی و دلی سوزاندی...آن زمان فکر نمی کردی بغض، پا پی ات خواهد شد...و شبی یک جایی...مینشیند سر راه نفست...و تو هم بالاجبار...هر دقیقه صد بار...محض آزادی راه نفست...بغض را میشکنی...آری، این چوب خداست...
تعطیلات خرداد محدودیت تردد وجود داشت چون جمعیت مسافر زیاد می شه تو تعطیلات روزای عادی فکر نکنم داشته باشه بازم ی زنگ بزن راهور بپرس چرا روزه شک دار می گیری؟
با همه چیز درآمیز، و با هیچ چیز آمیخته مشو! که در انزوا پاک ماندن، نه دشوار است، و نه با ارزش
تعطیلات خرداد محدودیت تردد وجود داشت چون جمعیت مسافر زیاد می شه تو تعطیلات روزای عادی فکر نکنم داشته ...
شماره ش چنده
چوب تنبیه خدا نامرئیست...نه کسی میفهمد، نه صدایی دارد...یک شبی یک جایی...وقتی از شدت بغض، نفست میگیرد...خاطرت می آید...که شبی یک جایی...باعث و بانی یک بغض شدی و دلی سوزاندی...آن زمان فکر نمی کردی بغض، پا پی ات خواهد شد...و شبی یک جایی...مینشیند سر راه نفست...و تو هم بالاجبار...هر دقیقه صد بار...محض آزادی راه نفست...بغض را میشکنی...آری، این چوب خداست...
نه چون فامیل های ما دایما از کرج و تهران میرن قزوین و برمیگردن اطلاع دارن اگه جریمه می ...
یعنی ما هم میتونیم بریم زنجان
چوب تنبیه خدا نامرئیست...نه کسی میفهمد، نه صدایی دارد...یک شبی یک جایی...وقتی از شدت بغض، نفست میگیرد...خاطرت می آید...که شبی یک جایی...باعث و بانی یک بغض شدی و دلی سوزاندی...آن زمان فکر نمی کردی بغض، پا پی ات خواهد شد...و شبی یک جایی...مینشیند سر راه نفست...و تو هم بالاجبار...هر دقیقه صد بار...محض آزادی راه نفست...بغض را میشکنی...آری، این چوب خداست...
چوب تنبیه خدا نامرئیست...نه کسی میفهمد، نه صدایی دارد...یک شبی یک جایی...وقتی از شدت بغض، نفست میگیرد...خاطرت می آید...که شبی یک جایی...باعث و بانی یک بغض شدی و دلی سوزاندی...آن زمان فکر نمی کردی بغض، پا پی ات خواهد شد...و شبی یک جایی...مینشیند سر راه نفست...و تو هم بالاجبار...هر دقیقه صد بار...محض آزادی راه نفست...بغض را میشکنی...آری، این چوب خداست...
دیشب تو اخبار می گفت و زیر نویس می کرد ممنوع حالا نمی دونم چقدر اعمال می کنن یا نه
عزیزم دقیقا چی ممنوعه
چوب تنبیه خدا نامرئیست...نه کسی میفهمد، نه صدایی دارد...یک شبی یک جایی...وقتی از شدت بغض، نفست میگیرد...خاطرت می آید...که شبی یک جایی...باعث و بانی یک بغض شدی و دلی سوزاندی...آن زمان فکر نمی کردی بغض، پا پی ات خواهد شد...و شبی یک جایی...مینشیند سر راه نفست...و تو هم بالاجبار...هر دقیقه صد بار...محض آزادی راه نفست...بغض را میشکنی...آری، این چوب خداست...